+ اولین دیدارتون چطوری بود ؟ کی بود ؟
+ اولین دیدارتون چطوری بود ؟ کی بود ؟
_ آم ، اولین دیدارمون ، نمیدونم ؛ ولی خیلی خاطره خوبی بود ، میخوام ازت خوب گوش کنی . . . چون این واقعا کل چیزی بود که باید بدونی
میدونی ، همه شیطانو یه موجودِ بَدو زشت خطاب میکنن ؛ چون میگن مردمو اذیت میکنه ، باعث میشه مردم همدیگه رو اذیت کنن یا حتا قتل میکنه ؛ ولی اونا در اصل حتی نمیدونن راجب چی صحبت میکنن . کی گفته شیطان پلیدو زشت و بَده ؟ اصلا مگه کسی اونو دیده که بخواد درموردش نظر بده ؟؟
این مردم فقط میخوان گناهاشون ، کاراشون ، خرابیهایی که به بار میارنو بندازن گردن یکی که نتونه از خودش دفاع کنه . . .
هیچوقت هیچکس سعی نکرد شیطانو بفهمه . . بفهمه که چرا بَده . . . یا اینکه بد نیست ؛ درکش سخته ، میدونی من یه بار بهش فکر کردم ،
کی گفته شیطان زشته اون یه روز معشوق خدا بوده ، همون خدایی که همه اونو زیباترین الهه میشناسن ،
من ، اینو تایید نمیکنم ؛
میدونی خدا ، در اصل شاید بَد باشه . . . اون همونی عه که معشوقهشو رها کردو دل به آدمیزاد داد . . .
مردم دروغ میگن من شیطانو دیدم ، اون . . . اون در اصل یه فرشتهی زیبا عه ، اسمی که براش انتخاب کردن اصلا مناسبش نیست . . . شایدم ما اون اسمو بَد نام کردیم ؛ اون شیطان در اصل یه فرشتهس انقدر زیباعه که حتی قابل توصیف نیست ،
زیباییشو با هیچکس نمیشه مقایسه کرد ؛
یادمه ، داشتم توی جنگل خیالاتم قدم میزدم که یکدفعه با یه موجود برخورد کردم ، توی شک بودم که چطوری به خیالات من
ورود پیدا کردم ، نگاش که کردم . . . راستش ، انقد قشنگ بود که زبونم بند اومده بود ؛
کی میدونست من تو خیالاتم نیستم . . . شاید انقدر رویایی بود که من فکر کردم دارم خواب . . . نه نه ، رویا میبینم .
به خودم اومدم صداش کردم که جواب داد ، صداشم مثل خودش بود . . . به عمرم چنین مجود زیبایی ندیده بودم ، بعدا که فهمدیم باورم نمیشد اون همون شیطانه ؛ چند لحظه به هم زل زده بودیم که با صدایی از خیالاتم بیرون اومدم . دیگه توی جنگل خیالاتم نبودم دیگه اون موجود نبود که توی شب تاریک ، دریغ از حتی یه ستاره توی آسمون شب ، بین درختا مثل ماه بدرخشه . . .
افسوس میخورم تا اینکه دوباره دیدمش ، دوباره ، دوباره ،
دوباره و دوباره
نفهمیدم کی از همه چیز هم باخبر شدیم ، نفهمیدم ، کی همه چیز شد ، من هنوز باورم نمیشد عاشق شیطان شدم ، باورم نمیشه شیطان همون فرشتهای باشه که همه معنیشو رو با اون اسم خطاب میکردن.
این موجود ؛ همون موجودی بود که همه میگفتن ::
از دستش فرار کنیم !
این همون کسی بود که همه میگفتن بخاطر کار خطابش خدا از مقامش برانداختش !؟
این همونی عه که میگفتن بهمون آسیب میزنه ؟؟
این کوچولو واقعا همون کسی عه که میگفتن مردمو گول میزنه ؟!
خدای من !! شیطان اصلی مَردُمن ؛
_ آم ، اولین دیدارمون ، نمیدونم ؛ ولی خیلی خاطره خوبی بود ، میخوام ازت خوب گوش کنی . . . چون این واقعا کل چیزی بود که باید بدونی
میدونی ، همه شیطانو یه موجودِ بَدو زشت خطاب میکنن ؛ چون میگن مردمو اذیت میکنه ، باعث میشه مردم همدیگه رو اذیت کنن یا حتا قتل میکنه ؛ ولی اونا در اصل حتی نمیدونن راجب چی صحبت میکنن . کی گفته شیطان پلیدو زشت و بَده ؟ اصلا مگه کسی اونو دیده که بخواد درموردش نظر بده ؟؟
این مردم فقط میخوان گناهاشون ، کاراشون ، خرابیهایی که به بار میارنو بندازن گردن یکی که نتونه از خودش دفاع کنه . . .
هیچوقت هیچکس سعی نکرد شیطانو بفهمه . . بفهمه که چرا بَده . . . یا اینکه بد نیست ؛ درکش سخته ، میدونی من یه بار بهش فکر کردم ،
کی گفته شیطان زشته اون یه روز معشوق خدا بوده ، همون خدایی که همه اونو زیباترین الهه میشناسن ،
من ، اینو تایید نمیکنم ؛
میدونی خدا ، در اصل شاید بَد باشه . . . اون همونی عه که معشوقهشو رها کردو دل به آدمیزاد داد . . .
مردم دروغ میگن من شیطانو دیدم ، اون . . . اون در اصل یه فرشتهی زیبا عه ، اسمی که براش انتخاب کردن اصلا مناسبش نیست . . . شایدم ما اون اسمو بَد نام کردیم ؛ اون شیطان در اصل یه فرشتهس انقدر زیباعه که حتی قابل توصیف نیست ،
زیباییشو با هیچکس نمیشه مقایسه کرد ؛
یادمه ، داشتم توی جنگل خیالاتم قدم میزدم که یکدفعه با یه موجود برخورد کردم ، توی شک بودم که چطوری به خیالات من
ورود پیدا کردم ، نگاش که کردم . . . راستش ، انقد قشنگ بود که زبونم بند اومده بود ؛
کی میدونست من تو خیالاتم نیستم . . . شاید انقدر رویایی بود که من فکر کردم دارم خواب . . . نه نه ، رویا میبینم .
به خودم اومدم صداش کردم که جواب داد ، صداشم مثل خودش بود . . . به عمرم چنین مجود زیبایی ندیده بودم ، بعدا که فهمدیم باورم نمیشد اون همون شیطانه ؛ چند لحظه به هم زل زده بودیم که با صدایی از خیالاتم بیرون اومدم . دیگه توی جنگل خیالاتم نبودم دیگه اون موجود نبود که توی شب تاریک ، دریغ از حتی یه ستاره توی آسمون شب ، بین درختا مثل ماه بدرخشه . . .
افسوس میخورم تا اینکه دوباره دیدمش ، دوباره ، دوباره ،
دوباره و دوباره
نفهمیدم کی از همه چیز هم باخبر شدیم ، نفهمیدم ، کی همه چیز شد ، من هنوز باورم نمیشد عاشق شیطان شدم ، باورم نمیشه شیطان همون فرشتهای باشه که همه معنیشو رو با اون اسم خطاب میکردن.
این موجود ؛ همون موجودی بود که همه میگفتن ::
از دستش فرار کنیم !
این همون کسی بود که همه میگفتن بخاطر کار خطابش خدا از مقامش برانداختش !؟
این همونی عه که میگفتن بهمون آسیب میزنه ؟؟
این کوچولو واقعا همون کسی عه که میگفتن مردمو گول میزنه ؟!
خدای من !! شیطان اصلی مَردُمن ؛
۱.۴k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳