چند پارتی تهیونگ درخواستی غریبه ی آشنا p:1
ویو ات:
تو اتاقم نشسته بودم و آنلاین گیم میزدم ... به جای حساسش رسیده بودم که صدای زنگ گوشیم بلند شد
_نه الان نه لطفا جای مهمشه
رینگ..! رینگ..!
_پوففففف باختم کیه
_عه یونا عه که
_سیلام یونی
+سلام ات کجایی؟
_منم خوبم ممنون تو خوبی
+آخ ببخشید خ بی
_مرسی تو خوبی
+خوبم ولی حس میکنم باهام غریبه ای
_خب چخبر خر
+سلامتی گاو
_کاری داشتی وسط گیم بودم
+خوب ببخشید آلان میام خونت
_الان؟
+اوهوم ساعت ۵ عه دیر نیست که
_اوکی بدو
(یونا اومد خونه ات و باهم گیم زدن و شام خوردن و یونا رفت و ات هم خوابید)
فردا صبح
_آخخخ کمرم
دیروز خیلی گیم زدم درستم نشستم رو صندلی داغون شدم
رفتم دستشوئی و کارای مربوطه اومدم بیرون لباسام و عوض کردم و رفتم از داخل کابینت نودل در بیارم بخورم
_وا نودل عا کجا رفتن پس؟ آها دیشب با یونا همش و خوردیم پس ببینم سوسیس داریم ... نه نداریم وا چرا همه چی تموم شده دزد نیومده یا من همش و خوردم؟
مجبور شدم برم خرید کنم حوصله ندارم و میتونم بگم پیک بیاره اما نه میرم بیرون هوا میخورم
ی تیشرت سفید و شلوار کرم و کفش کرم و ژاکت سبزم و پوشیدم( عکسش اسلاید ۲) و رفتم سوپر مارکت سر کوچه
تو مغازه
سبد برداشتم داخلش نودل و سوسیس و آب معدنی گذاشتم و رفتم حساب کنم که ی مرد داشت حساب میکرد منتظر موندم و از شیشه به بیرون نگاه میکردم که با صدای فروشنده به خودم اومدم
$خانم ... خانم
_ها بله ببخشید میشه اینا رو حساب کنید همینجا میخورم
$چشم حتما
_ممنون
فروشنده حساب کرد و همه رو گذاشت تو پلاستیک تشکر کردم و به طرف ماک یو ور (میدونم اشتباه نوشتم حوصله ندارم) نودل و باز کردم و سس و ادویه تو بیسته و ریختم داخل نودل و یکم آب و گذاشتم که آماده شه بعد ۲ مین آماده شد و خواستم برم رو نیمکت بشینم که همون مردی که داشت حساب میکرد نشسته بود و چون یه نیمکت بود رفت کنار و منم نشستم
×سلام
_سلام
×اسم من کیم تهیونگ
_آ اسم منم ات هست لی ات
×خوشبختم
_همچنین . میتونیم دوست باشیم؟
×میتونم شمارتون و داشته باشم
_عا فکر نکنم
×برای اینکه دوست باشیم
_باشه ولی به شرط اینکه فقط دوست باشیم
×اوکی
_.شماره دادم و رفتم خونه و لباسم و با ی لباس تو خونه عوض کردم(اسلاید۳)
خوب خوب شرط پارت بعدی
۵لایک💫
۵کامنت💫
فعلا😁
تو اتاقم نشسته بودم و آنلاین گیم میزدم ... به جای حساسش رسیده بودم که صدای زنگ گوشیم بلند شد
_نه الان نه لطفا جای مهمشه
رینگ..! رینگ..!
_پوففففف باختم کیه
_عه یونا عه که
_سیلام یونی
+سلام ات کجایی؟
_منم خوبم ممنون تو خوبی
+آخ ببخشید خ بی
_مرسی تو خوبی
+خوبم ولی حس میکنم باهام غریبه ای
_خب چخبر خر
+سلامتی گاو
_کاری داشتی وسط گیم بودم
+خوب ببخشید آلان میام خونت
_الان؟
+اوهوم ساعت ۵ عه دیر نیست که
_اوکی بدو
(یونا اومد خونه ات و باهم گیم زدن و شام خوردن و یونا رفت و ات هم خوابید)
فردا صبح
_آخخخ کمرم
دیروز خیلی گیم زدم درستم نشستم رو صندلی داغون شدم
رفتم دستشوئی و کارای مربوطه اومدم بیرون لباسام و عوض کردم و رفتم از داخل کابینت نودل در بیارم بخورم
_وا نودل عا کجا رفتن پس؟ آها دیشب با یونا همش و خوردیم پس ببینم سوسیس داریم ... نه نداریم وا چرا همه چی تموم شده دزد نیومده یا من همش و خوردم؟
مجبور شدم برم خرید کنم حوصله ندارم و میتونم بگم پیک بیاره اما نه میرم بیرون هوا میخورم
ی تیشرت سفید و شلوار کرم و کفش کرم و ژاکت سبزم و پوشیدم( عکسش اسلاید ۲) و رفتم سوپر مارکت سر کوچه
تو مغازه
سبد برداشتم داخلش نودل و سوسیس و آب معدنی گذاشتم و رفتم حساب کنم که ی مرد داشت حساب میکرد منتظر موندم و از شیشه به بیرون نگاه میکردم که با صدای فروشنده به خودم اومدم
$خانم ... خانم
_ها بله ببخشید میشه اینا رو حساب کنید همینجا میخورم
$چشم حتما
_ممنون
فروشنده حساب کرد و همه رو گذاشت تو پلاستیک تشکر کردم و به طرف ماک یو ور (میدونم اشتباه نوشتم حوصله ندارم) نودل و باز کردم و سس و ادویه تو بیسته و ریختم داخل نودل و یکم آب و گذاشتم که آماده شه بعد ۲ مین آماده شد و خواستم برم رو نیمکت بشینم که همون مردی که داشت حساب میکرد نشسته بود و چون یه نیمکت بود رفت کنار و منم نشستم
×سلام
_سلام
×اسم من کیم تهیونگ
_آ اسم منم ات هست لی ات
×خوشبختم
_همچنین . میتونیم دوست باشیم؟
×میتونم شمارتون و داشته باشم
_عا فکر نکنم
×برای اینکه دوست باشیم
_باشه ولی به شرط اینکه فقط دوست باشیم
×اوکی
_.شماره دادم و رفتم خونه و لباسم و با ی لباس تو خونه عوض کردم(اسلاید۳)
خوب خوب شرط پارت بعدی
۵لایک💫
۵کامنت💫
فعلا😁
۴.۰k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.