q1 پاک شده
q1 پاک شده
فیک عشق و نفرتp1
سلام من کیم ات هستم و خانوادم ناپدید شدن و میخوام پیداشون کنم
*داستان شروع شد
ویو ات
آخه کدوم آدمی دوست داره صبح ساعت ۷ پاشهههههه خدااااا بزور پاشدم رفتم آمده شودم و رفتم مدرسه
میا:اتتتتتتتتتتتتتتت
*از پشت می پره بغل ات
ات:اییی گاوووو آروم
میا:😁 ببخشید
ات:حالا ولش
میا:خر من چی کار داری امروز
ات:سوار گاوم بشم
میا:خر
ات:گاو
میا:من گاو تو خر باشه
ات😆
برش زمانی به بعد مدرسه
میا:ات معلم خیلیییی رو مخهههههه
ات:آره ولی بد رید بهت🤣
میا:یااااااااااا خرهههههه
ات:🤣
میا:ات نخند
ات:باشه😄
ات:میا میای خونمون
میا:مامانم نمیزاره ولی تو بیا
ات:باشه
*وقتی رفتن خونه میا
میا:سلام مامانننننن
م میا:سلام خترم سلام ات
ات:سلام خاله
*ات خونه میا بود
*ات میا کلی باهم خوش گذرونی کردن و رفتن بیرون
ات:میا میای بریم لباس بخریم
میا:آره
*ساعت تقریبا ۲۲ بود
میا:ات این لباس خوبه
ات:آره خوبه ولی بیا این رو بگیریم
میا:باشه پس بریم حساب کنیم
ات:بریم
ویو ات
رفتیم با میا حساب کنیم ی مرده ی لباس بار گرفته بود بعد حسابدار گفت برای همسرتون میخوای گفته نه برای زیر خوابم میخوام چشام چهار تا شد که بعد گفت تو زیر خواب خوبی برام میشی بیا بریم این رو که گفت خودم رفتم پرام موند
حسابدار:اشغال عوضیییییی(یدونه زد در گوشش)
مرد:هرزه خیابونییییییییییییی
صاحب لباس فروشی: چه خبرههههه
حسابدار:این مرده به من میگه تو زیر خواب خوبی میشیییییی
مرد:چرا دورغ میگییییییی من گفتم برای زنم میخوام تو منو زدییییییی
صاحاب لباش فروشی:تو اخراجییییییییییییییییی
صاحب لباس فروشی:ببخشید آقا این دختره ادب نداره
مرد:اشکالی نداره
*مرد داشت میرفت که به ات نگاه کرد و پوشت خند زد
میا:وا چرا اینجوری شود
ات:ولش بیا بریم
میا:بریم
میا:ات من میرم خونه
ات:باشه خدافظ
ویو ات
نمیدونم چرا مرده ی طوری نگاه میکرد ولش داشتم میرفتم خونه که یهو..............
فیک عشق و نفرتp1
سلام من کیم ات هستم و خانوادم ناپدید شدن و میخوام پیداشون کنم
*داستان شروع شد
ویو ات
آخه کدوم آدمی دوست داره صبح ساعت ۷ پاشهههههه خدااااا بزور پاشدم رفتم آمده شودم و رفتم مدرسه
میا:اتتتتتتتتتتتتتتت
*از پشت می پره بغل ات
ات:اییی گاوووو آروم
میا:😁 ببخشید
ات:حالا ولش
میا:خر من چی کار داری امروز
ات:سوار گاوم بشم
میا:خر
ات:گاو
میا:من گاو تو خر باشه
ات😆
برش زمانی به بعد مدرسه
میا:ات معلم خیلیییی رو مخهههههه
ات:آره ولی بد رید بهت🤣
میا:یااااااااااا خرهههههه
ات:🤣
میا:ات نخند
ات:باشه😄
ات:میا میای خونمون
میا:مامانم نمیزاره ولی تو بیا
ات:باشه
*وقتی رفتن خونه میا
میا:سلام مامانننننن
م میا:سلام خترم سلام ات
ات:سلام خاله
*ات خونه میا بود
*ات میا کلی باهم خوش گذرونی کردن و رفتن بیرون
ات:میا میای بریم لباس بخریم
میا:آره
*ساعت تقریبا ۲۲ بود
میا:ات این لباس خوبه
ات:آره خوبه ولی بیا این رو بگیریم
میا:باشه پس بریم حساب کنیم
ات:بریم
ویو ات
رفتیم با میا حساب کنیم ی مرده ی لباس بار گرفته بود بعد حسابدار گفت برای همسرتون میخوای گفته نه برای زیر خوابم میخوام چشام چهار تا شد که بعد گفت تو زیر خواب خوبی برام میشی بیا بریم این رو که گفت خودم رفتم پرام موند
حسابدار:اشغال عوضیییییی(یدونه زد در گوشش)
مرد:هرزه خیابونییییییییییییی
صاحب لباس فروشی: چه خبرههههه
حسابدار:این مرده به من میگه تو زیر خواب خوبی میشیییییی
مرد:چرا دورغ میگییییییی من گفتم برای زنم میخوام تو منو زدییییییی
صاحاب لباش فروشی:تو اخراجییییییییییییییییی
صاحب لباس فروشی:ببخشید آقا این دختره ادب نداره
مرد:اشکالی نداره
*مرد داشت میرفت که به ات نگاه کرد و پوشت خند زد
میا:وا چرا اینجوری شود
ات:ولش بیا بریم
میا:بریم
میا:ات من میرم خونه
ات:باشه خدافظ
ویو ات
نمیدونم چرا مرده ی طوری نگاه میکرد ولش داشتم میرفتم خونه که یهو..............
۲.۱k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.