صلح یا انتقام:)
پارت ۸
جیهوپ: من دلم براتون خیلی تنگ شده بود
جین : منم همینطور ، اما شما انگار اصلا دیگه بود و نبود ما هم براتون مهم نیست نه
شوگا: مهمه اما وقتی کوک میبینم ک تو چه وضعیه ازتون خیلی عصبی میشم ، خیلی
جیمین: دقیقا
ته: این دشمن های کوک الان دنبااشن و بهش حمله کردند کیه
شوگا: یکی از دشمن های باباش به نام هوانگ ۴۷ سالشه
ته: آها
جیمین: چرا پرسیدی
ته: همینطوری ، کنجکاو شدم
جیهوپ: بچه ها کوک چقدر تغییر کرده
شوگا : آره کوک خیلی عوض شده ، خیلی خیلی
جین: خیلی دوست دارم مثل اون موقع ها با هم دوست باشیم و پیش هم باشیم
جیمین: ما هم دوست داریم البته قبلش باید دشمنی کوک و این آقا تموم شه
ته: دشمنی ما تموم نمیشه
جیهوپ: ته تا به حال هیچی ازت نخواستم اما اینبار میخوام م با کوک حرف بزنی مشکلات و حل کنین مثل قبل شیم خواهش میکنم ، لطفاً
ته: به همین راحتی ها نیست ، من باید به سانا زنگ بزنم
جیمین: سانا کیه
ته: دوست دخترم
شوگا: اوههههه
ته: مرض اوههههه
بچه ها : لبخند
مکالمه سانا و ته
سانا : تهیونگ ، خوبی چرا نمیای خونه ، چیزی شده
ته: آروم باش عزیزم چیزی نشده من انگار چند روز نمیتونم بیام خونه
سانا: چرا
ته : بعد برات تعریف میکنم ، آلن هم میخوام قطع کنم ، مراقب خودت باش سعی کن زیاد از خونه بیرون نری اگه چیزی هم خواستی به خدمتکار ها بگو بادیگارد ها هم زیاد کردم ، اگه یک وقت بهمون حمله کردن برو تو اتاق من در کمد و باز کن چند اصلحه زیر لباسه یکی یا دو تا بردار و برو توی کمد دیوار و هل بده یک در باز میشه برو داخل اونجا یک دره ک رمز داره رمزش هم 2013 هستش بزن در باز میشه برو بیرون اونجا چندتا بادیگارد هستش باهاشون برو هر جا که من گفتم میارنت
سانا : باشه تهیونگ فهمیدم تو هم مراقب خودت باش
ته : خوبه شب بخیر ، دوست دارم
سانا: شب توهم بخیر ، من هم دوست دارم ، خدا حافظ
ته: خداحافظ
پایان مکالمه ته و سانا
جین: ماشاالله چقدر از دور مراقب دوست دخترت هستی
ته:.........
جیهوپ: من دلم براتون خیلی تنگ شده بود
جین : منم همینطور ، اما شما انگار اصلا دیگه بود و نبود ما هم براتون مهم نیست نه
شوگا: مهمه اما وقتی کوک میبینم ک تو چه وضعیه ازتون خیلی عصبی میشم ، خیلی
جیمین: دقیقا
ته: این دشمن های کوک الان دنبااشن و بهش حمله کردند کیه
شوگا: یکی از دشمن های باباش به نام هوانگ ۴۷ سالشه
ته: آها
جیمین: چرا پرسیدی
ته: همینطوری ، کنجکاو شدم
جیهوپ: بچه ها کوک چقدر تغییر کرده
شوگا : آره کوک خیلی عوض شده ، خیلی خیلی
جین: خیلی دوست دارم مثل اون موقع ها با هم دوست باشیم و پیش هم باشیم
جیمین: ما هم دوست داریم البته قبلش باید دشمنی کوک و این آقا تموم شه
ته: دشمنی ما تموم نمیشه
جیهوپ: ته تا به حال هیچی ازت نخواستم اما اینبار میخوام م با کوک حرف بزنی مشکلات و حل کنین مثل قبل شیم خواهش میکنم ، لطفاً
ته: به همین راحتی ها نیست ، من باید به سانا زنگ بزنم
جیمین: سانا کیه
ته: دوست دخترم
شوگا: اوههههه
ته: مرض اوههههه
بچه ها : لبخند
مکالمه سانا و ته
سانا : تهیونگ ، خوبی چرا نمیای خونه ، چیزی شده
ته: آروم باش عزیزم چیزی نشده من انگار چند روز نمیتونم بیام خونه
سانا: چرا
ته : بعد برات تعریف میکنم ، آلن هم میخوام قطع کنم ، مراقب خودت باش سعی کن زیاد از خونه بیرون نری اگه چیزی هم خواستی به خدمتکار ها بگو بادیگارد ها هم زیاد کردم ، اگه یک وقت بهمون حمله کردن برو تو اتاق من در کمد و باز کن چند اصلحه زیر لباسه یکی یا دو تا بردار و برو توی کمد دیوار و هل بده یک در باز میشه برو داخل اونجا یک دره ک رمز داره رمزش هم 2013 هستش بزن در باز میشه برو بیرون اونجا چندتا بادیگارد هستش باهاشون برو هر جا که من گفتم میارنت
سانا : باشه تهیونگ فهمیدم تو هم مراقب خودت باش
ته : خوبه شب بخیر ، دوست دارم
سانا: شب توهم بخیر ، من هم دوست دارم ، خدا حافظ
ته: خداحافظ
پایان مکالمه ته و سانا
جین: ماشاالله چقدر از دور مراقب دوست دخترت هستی
ته:.........
۵.۳k
۱۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.