part 46
part 46
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
بعد ۱۰ مین هم رضا اومد و شروع کردیم از گذشته ها یاد کردن...
ساناز
تازه نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که گارسون اومد و رشته ی افکارمو پاره کرد:(
ـ چی میل دارید خانم؟
خواستم سفارشمو بدم که از پشت گارسون یه چیزیو دیدم!!
ـ خانم لطفن سفارشتونو بگید
به گارسون گفتم بره و خواستم ببینم چیزی که دیدم واقعیه یا نه که دیدم عین واقعیته!!
سهیل با یه دختره تو یه میز نشسته بودن و داشتن همو می ب.وسیدن؛!
اشک تو چشمام حلقه زد و صدای شکستن قلبمو شنیدم خواستم برم سمتش و بپرسم چرا اینکارو کرد ولی تصمیم گرفتم صبر کنم تا موقعی که
زمان قرارمون برسه ببینم چیکار میکنه...
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
بعد ۱۰ مین هم رضا اومد و شروع کردیم از گذشته ها یاد کردن...
ساناز
تازه نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که گارسون اومد و رشته ی افکارمو پاره کرد:(
ـ چی میل دارید خانم؟
خواستم سفارشمو بدم که از پشت گارسون یه چیزیو دیدم!!
ـ خانم لطفن سفارشتونو بگید
به گارسون گفتم بره و خواستم ببینم چیزی که دیدم واقعیه یا نه که دیدم عین واقعیته!!
سهیل با یه دختره تو یه میز نشسته بودن و داشتن همو می ب.وسیدن؛!
اشک تو چشمام حلقه زد و صدای شکستن قلبمو شنیدم خواستم برم سمتش و بپرسم چرا اینکارو کرد ولی تصمیم گرفتم صبر کنم تا موقعی که
زمان قرارمون برسه ببینم چیکار میکنه...
۲۵۴
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.