پارت ۲۵ : عشق و سرنوشت
جین : میگم ما برای کنسرت جدیدمون چند تا ایده برای لباس داریم فردا بیاید اینجا تا بهتون بگیم که طراحی براتون راحت تر باشه
گیسو : ممنون ولی ما فردا نمیتونیم بیایم
گندم : اصلا برای فردا شام همتون خونه ی ما دعوتید فقط ادرس رو براتون میفرستم غقط یکیتون شمارتون رو بدید
جونگ کوک : بیا شمارت رو برام بزن بهت پیام میدم
گندم : حتما خرگوشه عضله ای
جونگ کوک : یااااا من خرگوش عضله ای نیستم
گندم : هستی اوممم بچها خیلی از دیدنتون خوشحال شدیم ممنون امروز بهمون خیلی خوش گذشت خب فعلا فردا شب میبنمتون
گیسو : خداحافظ
( فلش بگ به ساعت ۶ فردا عصر )
گندم : میگم همه غذا ها رو حاضر کردی
گیسو : اره بیا سالاد ماکارانی رو بچش
گندم : باشه اومممم خب
گیسو : چطور
گندم : من دوسش ندارم
گیسو : یعنی چی ؟؟
گندم : دوسش ندارم بلکه عاشقشم
گیسو : وایی خیالم راحت شد ولی تو تا منو حرص ندی ول کن نیستی نه راستی یه سری لباسای راحت ابی رنگ خریدم بپر بریم امتحان کنیم
گندم : وایی راس میگی
گیسو : اهوم
گندم : بزن بریم
( ۲۰ دقیقه ی بعد )
گندم : وایی چقدر قشنگه مرسی خواهری
گیسو : خواهش اوم بیا بریم پایین که العاناست که دیگه پسرا برسن
( فلش بگ به ساعت ۷ )
( از زبان جونگ کوک )
بالاخره رسیدیم وقتی که جلوی در خونه پارک کردیم و پیاده شدیم با دیدن خونه ای که دیدم تعجب کردم وایی لوکس ترین خونه ی این منطقس خلاصه با هیونگا رفتیم در زدیم در باز شد رفتیم داخل که دیدم دخترا دارن میز رو میشینن سلام کردیم که گندم اومد با صمیمیت جلو و بهمون سلام داد ما هم در مقاباش سلامی گرم دادیم
گیسو : سلام اقایون جذاب بیاید غذا بخورید که امشب وقتی برید خونه میبینید چند تا انگشتاتون غیب شده
همه در مقابلش لبخندی زدیم و سر میز نشستیم که جین بعد از تست همه ی غذا ها به یه غذای عجیب قریب رسید یکمه شو خورد و بعد از خوردنش خوشحالی رو میشد در عمق چهرش احساس کرد که گفت : واییی این غذا چقدر خوشمزس مگه با چی درست کردی اصن اول بگو ببینم اسمش چیه
گندم : بهتره از سراشپزی که اینو پخته بپرسید
گیسو : این غذا سالاد ماکارانی ی توی ایران یه غذای معروفه و کلی طرف دار داره با کنسرو ذرت نخود فرنگی هویج سس ابلیمو ادویه ماکارانی شکل دار سوسیس یا مرغ پخته و ریش و ریش
( اگه یه چیزی جا انداختم برای مواد سالاد ماکارانی ببخشید )
نامجون : واقعا خیلی عالیه
( ۳۰ دقیقه ی بعد )
گندم : گیسو ماشین ظرف شویی رو روشن کردم بیا بریم بشینیم
گیسو : من یکم خوراکی گرفتم بزار بیارم
گندم : باشه
گندم : خب پسرا الان میخواید چکار کنید
جین : دلم میخواد اهنگ گوش کنم گندم میشه برامون اهنگ بزاری
گندم : فک کنم باند کوچولوم شارژ داشته باشه العان براتون میزارم
( گندم توی ذهنش )
گیسو : ممنون ولی ما فردا نمیتونیم بیایم
گندم : اصلا برای فردا شام همتون خونه ی ما دعوتید فقط ادرس رو براتون میفرستم غقط یکیتون شمارتون رو بدید
جونگ کوک : بیا شمارت رو برام بزن بهت پیام میدم
گندم : حتما خرگوشه عضله ای
جونگ کوک : یااااا من خرگوش عضله ای نیستم
گندم : هستی اوممم بچها خیلی از دیدنتون خوشحال شدیم ممنون امروز بهمون خیلی خوش گذشت خب فعلا فردا شب میبنمتون
گیسو : خداحافظ
( فلش بگ به ساعت ۶ فردا عصر )
گندم : میگم همه غذا ها رو حاضر کردی
گیسو : اره بیا سالاد ماکارانی رو بچش
گندم : باشه اومممم خب
گیسو : چطور
گندم : من دوسش ندارم
گیسو : یعنی چی ؟؟
گندم : دوسش ندارم بلکه عاشقشم
گیسو : وایی خیالم راحت شد ولی تو تا منو حرص ندی ول کن نیستی نه راستی یه سری لباسای راحت ابی رنگ خریدم بپر بریم امتحان کنیم
گندم : وایی راس میگی
گیسو : اهوم
گندم : بزن بریم
( ۲۰ دقیقه ی بعد )
گندم : وایی چقدر قشنگه مرسی خواهری
گیسو : خواهش اوم بیا بریم پایین که العاناست که دیگه پسرا برسن
( فلش بگ به ساعت ۷ )
( از زبان جونگ کوک )
بالاخره رسیدیم وقتی که جلوی در خونه پارک کردیم و پیاده شدیم با دیدن خونه ای که دیدم تعجب کردم وایی لوکس ترین خونه ی این منطقس خلاصه با هیونگا رفتیم در زدیم در باز شد رفتیم داخل که دیدم دخترا دارن میز رو میشینن سلام کردیم که گندم اومد با صمیمیت جلو و بهمون سلام داد ما هم در مقاباش سلامی گرم دادیم
گیسو : سلام اقایون جذاب بیاید غذا بخورید که امشب وقتی برید خونه میبینید چند تا انگشتاتون غیب شده
همه در مقابلش لبخندی زدیم و سر میز نشستیم که جین بعد از تست همه ی غذا ها به یه غذای عجیب قریب رسید یکمه شو خورد و بعد از خوردنش خوشحالی رو میشد در عمق چهرش احساس کرد که گفت : واییی این غذا چقدر خوشمزس مگه با چی درست کردی اصن اول بگو ببینم اسمش چیه
گندم : بهتره از سراشپزی که اینو پخته بپرسید
گیسو : این غذا سالاد ماکارانی ی توی ایران یه غذای معروفه و کلی طرف دار داره با کنسرو ذرت نخود فرنگی هویج سس ابلیمو ادویه ماکارانی شکل دار سوسیس یا مرغ پخته و ریش و ریش
( اگه یه چیزی جا انداختم برای مواد سالاد ماکارانی ببخشید )
نامجون : واقعا خیلی عالیه
( ۳۰ دقیقه ی بعد )
گندم : گیسو ماشین ظرف شویی رو روشن کردم بیا بریم بشینیم
گیسو : من یکم خوراکی گرفتم بزار بیارم
گندم : باشه
گندم : خب پسرا الان میخواید چکار کنید
جین : دلم میخواد اهنگ گوش کنم گندم میشه برامون اهنگ بزاری
گندم : فک کنم باند کوچولوم شارژ داشته باشه العان براتون میزارم
( گندم توی ذهنش )
۶.۸k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.