فیک 《 نباید اینطوری میشد 》
فیک 《 نباید اینطوری میشد 》
P*2*
"ا/ت ویو"
همینجوری نشسته بودیم که یه نفر اومد سمتم
(علامت ناشناس =)
= افتخار میدید لیدی؟
دستش رو دراز کرد
نگاهی به دور و برم کردیم شوگا رفته بود پیش اعضا منم با خودم گفتم بزار حرصشو در بیارم
_حتما
دستش رو گرفتم و باهم رفتیم وسط و رقصیدیم
بعد اینکه اهنگ تموم شد رفتم سر جام نشستم نگاهی به شوگا کردم
از نگاهش ترسیدم خیلی خشن نگاه میکرد رگای دستش زده بود بیرون از نگاه کردنش ریدم به خودم
برای اینکه بتونم از دستش در برم سریع پاشدم رفتم دستشویی
"یونگی ویو "
داشتم با اعضا حرف میزدم که ا/ت رو دیدم داره یه پسر دیگه میرقصه
خون جلو چشمام رو گرفت خیلی عصبانی بودم
که دیدم ا/ت پاشد رفت دستشویی فرصت خوبی بود منم پاشدم رفتم
ا/ت ویو
تو دستشویی بودم که یهو یونگی وارد دستشویی شد
قلبم دیگه نمیزد خیلی ترسناک شده بود
دستم رو محکم گرفت و از اونجا خارج شدیم
سوار ماشین شدیم
خیلی داشت تند میرفت هر لحظه ممکن بود تصادف کنیم
_شوگا
+.........
_شوگا
+خفه شوووو(با داد)
تصمیم گرفتم ساکت شم
وقتی رسیدیم ماشین رو پارک کرد منم پیاده شدم دوباره دستمو محکم گرفت و منو برد تو اتاق و پرتم کرد رو تخت
_ب.....ب.........بخ.......ببخش........ببخشید
+فقط خفه شوووو(با داد) چرا با اون مرتیکه رقصیدی هاااااا
_ب.....ب.....ب...بخ...بخشید غلط کردم ترو خدااااا
+خفه
لباسامو تو تنم جر داد و............(اسمات نمینویسم)
"ا/ت ویو"
صبح با دل درد شدیدی از خواب بیدار شدم نمیتونستم از جام تکون بخورم شوگارو دیدم که کیوت خوابیده بود
انگار نه انگار این هم همون ددی خشنی بود که دیشب منو بفاک داد
به زور از جام بلند شدم و به سختی خودمو به حموم رسوندم و یه دوش آب گرم گرفتم
وقتی اومدم بیرون مثل پنگوئن راه میرفتم شوگا بیدار شده بود لباسامو به سختی پوشیدم و از اتاق رفتم بیرون
شوگا تا منو دید خندش گرفت
_درد مرض کوفت
+به من چه تخصیر خودته
_حالا هرچی
................................
#سناریو
#اسمات
#تک_پارتی
#فیک
P*2*
"ا/ت ویو"
همینجوری نشسته بودیم که یه نفر اومد سمتم
(علامت ناشناس =)
= افتخار میدید لیدی؟
دستش رو دراز کرد
نگاهی به دور و برم کردیم شوگا رفته بود پیش اعضا منم با خودم گفتم بزار حرصشو در بیارم
_حتما
دستش رو گرفتم و باهم رفتیم وسط و رقصیدیم
بعد اینکه اهنگ تموم شد رفتم سر جام نشستم نگاهی به شوگا کردم
از نگاهش ترسیدم خیلی خشن نگاه میکرد رگای دستش زده بود بیرون از نگاه کردنش ریدم به خودم
برای اینکه بتونم از دستش در برم سریع پاشدم رفتم دستشویی
"یونگی ویو "
داشتم با اعضا حرف میزدم که ا/ت رو دیدم داره یه پسر دیگه میرقصه
خون جلو چشمام رو گرفت خیلی عصبانی بودم
که دیدم ا/ت پاشد رفت دستشویی فرصت خوبی بود منم پاشدم رفتم
ا/ت ویو
تو دستشویی بودم که یهو یونگی وارد دستشویی شد
قلبم دیگه نمیزد خیلی ترسناک شده بود
دستم رو محکم گرفت و از اونجا خارج شدیم
سوار ماشین شدیم
خیلی داشت تند میرفت هر لحظه ممکن بود تصادف کنیم
_شوگا
+.........
_شوگا
+خفه شوووو(با داد)
تصمیم گرفتم ساکت شم
وقتی رسیدیم ماشین رو پارک کرد منم پیاده شدم دوباره دستمو محکم گرفت و منو برد تو اتاق و پرتم کرد رو تخت
_ب.....ب.........بخ.......ببخش........ببخشید
+فقط خفه شوووو(با داد) چرا با اون مرتیکه رقصیدی هاااااا
_ب.....ب.....ب...بخ...بخشید غلط کردم ترو خدااااا
+خفه
لباسامو تو تنم جر داد و............(اسمات نمینویسم)
"ا/ت ویو"
صبح با دل درد شدیدی از خواب بیدار شدم نمیتونستم از جام تکون بخورم شوگارو دیدم که کیوت خوابیده بود
انگار نه انگار این هم همون ددی خشنی بود که دیشب منو بفاک داد
به زور از جام بلند شدم و به سختی خودمو به حموم رسوندم و یه دوش آب گرم گرفتم
وقتی اومدم بیرون مثل پنگوئن راه میرفتم شوگا بیدار شده بود لباسامو به سختی پوشیدم و از اتاق رفتم بیرون
شوگا تا منو دید خندش گرفت
_درد مرض کوفت
+به من چه تخصیر خودته
_حالا هرچی
................................
#سناریو
#اسمات
#تک_پارتی
#فیک
۱۵.۰k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.