جاسوس پارت ۲۷
_____________
*پرش زمانی به ۱ ساعت بعد*
ویو شوگا
۱ ساعت گذشته و خبری نشده
کوک: یدفعه ای چی شد
شوگا: نمیدونم امیدوارم چیز جدی نباشه
کای: آبجیم حالش خوب میشه؟(گریه)
شوگا:آره عزیزم نگران نباش
که دکتر اومد
شوگا:دکتر حال ا/ت چطوره
دکتر: انگار رابطه ی جنسی سختی داشته و در عادت ماهیانشون بودن و فشار زیادی به خودشون آوردن ولی با کمی استراحت حالش بهتر میشه
کوک و شوگا : ممنون
شوگا: میتونم ببینمش؟
دکتر: بزارید بهوش بیاد بعد
شوگا: باشه ممنون*دکتر رفت*
کوک: شوگا منظورش چی بود؟
شوگا: از چی
کوک: شوگا خودتون نزن به اون راه رابطه جنسی رو میگم
شوگا: من چه دونم ببین با کی بوده*خیلیییی تابلو میگه*
کوک:باشه باشه کار خودت بوده
کای:رابطه جنسی چیه؟
شوگا: مناسب سنت نیست
کوک:میگم دوسش داری؟
به کای نگاه کردم و گفتم
شوگا:آره
کوک: آخجون عروسی داریم
شوگا: ولی جواب ازش نگرفتم
کوک: پس بهش گفتی
شوگا:اره سرش حسابی فکر کردم امروز بهش گفتم
کای:تو آبجیم رو دوست داری
شوگا:آره
کای: ناراحتش کنی با من طرفی
شوگا: چشم چشم نگران نباش
ویو ادمین
خوبب بعد چندمین ا/ت بیهوش اومد بچه ها رفتن به دیدنش و چون مشکل دیگه ای نبود ا/ت مرخص شد و رفتن خونه هاشون و کوک هم رفت
و دیگه هیچ اتفاقی نیفتاد
*پرش زمانی به شب*
شوگا: ا/ت
ا/ت:بله
شوگا:فکر هاتو کردی واسه درخواستم؟
ا/ت: آره
شوگا:جوابت چیه؟
ا/ت:........
*پرش زمانی به ۱ ساعت بعد*
ویو شوگا
۱ ساعت گذشته و خبری نشده
کوک: یدفعه ای چی شد
شوگا: نمیدونم امیدوارم چیز جدی نباشه
کای: آبجیم حالش خوب میشه؟(گریه)
شوگا:آره عزیزم نگران نباش
که دکتر اومد
شوگا:دکتر حال ا/ت چطوره
دکتر: انگار رابطه ی جنسی سختی داشته و در عادت ماهیانشون بودن و فشار زیادی به خودشون آوردن ولی با کمی استراحت حالش بهتر میشه
کوک و شوگا : ممنون
شوگا: میتونم ببینمش؟
دکتر: بزارید بهوش بیاد بعد
شوگا: باشه ممنون*دکتر رفت*
کوک: شوگا منظورش چی بود؟
شوگا: از چی
کوک: شوگا خودتون نزن به اون راه رابطه جنسی رو میگم
شوگا: من چه دونم ببین با کی بوده*خیلیییی تابلو میگه*
کوک:باشه باشه کار خودت بوده
کای:رابطه جنسی چیه؟
شوگا: مناسب سنت نیست
کوک:میگم دوسش داری؟
به کای نگاه کردم و گفتم
شوگا:آره
کوک: آخجون عروسی داریم
شوگا: ولی جواب ازش نگرفتم
کوک: پس بهش گفتی
شوگا:اره سرش حسابی فکر کردم امروز بهش گفتم
کای:تو آبجیم رو دوست داری
شوگا:آره
کای: ناراحتش کنی با من طرفی
شوگا: چشم چشم نگران نباش
ویو ادمین
خوبب بعد چندمین ا/ت بیهوش اومد بچه ها رفتن به دیدنش و چون مشکل دیگه ای نبود ا/ت مرخص شد و رفتن خونه هاشون و کوک هم رفت
و دیگه هیچ اتفاقی نیفتاد
*پرش زمانی به شب*
شوگا: ا/ت
ا/ت:بله
شوگا:فکر هاتو کردی واسه درخواستم؟
ا/ت: آره
شوگا:جوابت چیه؟
ا/ت:........
۶.۳k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.