my moon
my moon
part 2
ساعت ۶ عصر
ات:وقتی دیدمش خیلی حس بدی داشتم
سوار ماشین شدم با ذوق بهش سلام کردم
ات: سلام بانی کوچولو
کوک مکث کرد و بعد با سردی بهم گفت
کوک:سلام،تو خوبی
ات: تو از صبح چت شده ها،چرا انقدر تو خودتی
کوک: ات بس کن
ات: هوففففففف
رسیدیم به ی جایی که صخره بود
که با صداش به خودم اومدم
کوک: ات پیاده شو
پیاده شدیم رفتیم سمت دره
کوک: ات بیبن می خوام چیزی بگم.
ات: بگو میشنوم
قلبم داشت مثل چی میزد نمیدونستم دلیل ذین حال بدش چیه،فقط،فقط میدونستم که قراره برام بد تموم بشه
کوک: ات دیگه این رابطه رو نمی خوام
ات:کوک چی داری میگی ها، شوخی خوبی نبود،خندیدم پس تمومش کن
کوک : ات شوخی نمیکنم جدی میگم واقعا نمیخوامت
ات: کوک میفهمی چی میگی من دوست دارم
کوک:میدونم ولی واقعا دیگه این رابطه تموم شدس بیخیالش شو
واقعا نمیدونستم الان باید چیکار کنم واقعا حالم بد شده بود میخواستم خودمچ از همین صخره بندازم پایین تا از این خچاب لعنتی بیدار شم ولی،،،این یه خواب نبود.
با بغض گفتم
ات:باشه اگه اینجوری راحتی منم قبول میکنم
رفتم نزدیک جاده و ماشین گرفتم رفتم خونه
part 2
ساعت ۶ عصر
ات:وقتی دیدمش خیلی حس بدی داشتم
سوار ماشین شدم با ذوق بهش سلام کردم
ات: سلام بانی کوچولو
کوک مکث کرد و بعد با سردی بهم گفت
کوک:سلام،تو خوبی
ات: تو از صبح چت شده ها،چرا انقدر تو خودتی
کوک: ات بس کن
ات: هوففففففف
رسیدیم به ی جایی که صخره بود
که با صداش به خودم اومدم
کوک: ات پیاده شو
پیاده شدیم رفتیم سمت دره
کوک: ات بیبن می خوام چیزی بگم.
ات: بگو میشنوم
قلبم داشت مثل چی میزد نمیدونستم دلیل ذین حال بدش چیه،فقط،فقط میدونستم که قراره برام بد تموم بشه
کوک: ات دیگه این رابطه رو نمی خوام
ات:کوک چی داری میگی ها، شوخی خوبی نبود،خندیدم پس تمومش کن
کوک : ات شوخی نمیکنم جدی میگم واقعا نمیخوامت
ات: کوک میفهمی چی میگی من دوست دارم
کوک:میدونم ولی واقعا دیگه این رابطه تموم شدس بیخیالش شو
واقعا نمیدونستم الان باید چیکار کنم واقعا حالم بد شده بود میخواستم خودمچ از همین صخره بندازم پایین تا از این خچاب لعنتی بیدار شم ولی،،،این یه خواب نبود.
با بغض گفتم
ات:باشه اگه اینجوری راحتی منم قبول میکنم
رفتم نزدیک جاده و ماشین گرفتم رفتم خونه
۱.۱k
۲۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.