حوصلم سریده گفتم بیام پارت 3 رو بدم
میچیکاتسو در حالی که احساس حسودی نسبت به برادرش و استعداد ذاتی او داشت تمرینات خود را ادامه داد. او همچنین از این موضوع واهمه داشت که پدرشان از قدرت یوریچی آگاه شود و جای این دو عوض شود و میچیکاتسو به جای برادرش به معبد فرستاده شود.
پس از آن که مادر آنها به خاطر یک بیماری از دنیا رفت، یوریچی در همان شب به اتاق میچیکاتسو رفت تا این خبر را به او بدهد و از او خداحافظی کند، چرا که تصمیم داشت در آن شب به معبد برود. میچیکاتسو بعدا به واسطهی دفتر خاطرات مادرش به این موضوع پی برد که یوریچی از بیماری مادرش کاملا مطلع بوده و آماده بوده تا پس از مرگ مادرش به معبد برود، و این کار را برای محافظت از برادرش برای جلوگیری از سلب شدن جایگاهش کرده تا به جای یورویچی به معبد فرستاده نشود. میچیکاتسو حالا نه تنها از قدرت فیزیکی، بلکه از نبوغ بالای برادرش نیز آگاه شده بود و این موضوع باعث بیشتر شدن حسادت و نفرت شدیدش به او شد.
ده سال بعد میچیکاتسو به یک سامورایی تبدیل شد و با زنی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. در شبی، یک شیطان به کمپ آنها حمله کرد و این شیطان توسط یوریچی کشته شد، کسی که برای نجات دادن برادرش آمده بود و از عدم موفقیت در نجات دادن افراد او شرمنده بود. میچیکاتسو با حسادتی که داشت خانوادهاش را ترک کرد تا تحت نظر یوریچی به یک شیطان کش تبدیل شود. او سرانجام یک نشان شیطان کش را در خود بیدار کرد و همچنین سبک تنفس ماه که از تنفس خورشید منشعب شده بود را توسعه داد. او هنوز قادر به پیشی گرفتن از برادرش نبود و به خاطر ترسی که از سرنوشت افراد حامل نشان شیطان کش داشت، توسط موزان کیبوتسوجی متقاعد شد تا تبدیل به یک شیطان شود.
زندگی شیطانی
میچیکاتسو که در پیشی گرفتن از برادرش ناامید بود و همچنین از سرنوشت مرگبار افراد دارای نشان شیطانکش ترس داشت، سرانجام توسط موزان کیبوتسوجی متقاعد شد تا تبدیل به یک شیطان شود و نام کوکوشیبو را برای خود برگزید. به دلیل این که او یک کاربر تنفس بود فرآیند تکمیل دگرگونی او سه روز طول کشید. سرانجام کوکوشیبو تبدیل به رتبه بالایی یکم در دوازده کیزوکی شد و این جایگاه را برای صدها سال حفظ کرد. در این سالها نام اصلی او نیز در تاریخ گم شد.
پس از آن که مادر آنها به خاطر یک بیماری از دنیا رفت، یوریچی در همان شب به اتاق میچیکاتسو رفت تا این خبر را به او بدهد و از او خداحافظی کند، چرا که تصمیم داشت در آن شب به معبد برود. میچیکاتسو بعدا به واسطهی دفتر خاطرات مادرش به این موضوع پی برد که یوریچی از بیماری مادرش کاملا مطلع بوده و آماده بوده تا پس از مرگ مادرش به معبد برود، و این کار را برای محافظت از برادرش برای جلوگیری از سلب شدن جایگاهش کرده تا به جای یورویچی به معبد فرستاده نشود. میچیکاتسو حالا نه تنها از قدرت فیزیکی، بلکه از نبوغ بالای برادرش نیز آگاه شده بود و این موضوع باعث بیشتر شدن حسادت و نفرت شدیدش به او شد.
ده سال بعد میچیکاتسو به یک سامورایی تبدیل شد و با زنی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. در شبی، یک شیطان به کمپ آنها حمله کرد و این شیطان توسط یوریچی کشته شد، کسی که برای نجات دادن برادرش آمده بود و از عدم موفقیت در نجات دادن افراد او شرمنده بود. میچیکاتسو با حسادتی که داشت خانوادهاش را ترک کرد تا تحت نظر یوریچی به یک شیطان کش تبدیل شود. او سرانجام یک نشان شیطان کش را در خود بیدار کرد و همچنین سبک تنفس ماه که از تنفس خورشید منشعب شده بود را توسعه داد. او هنوز قادر به پیشی گرفتن از برادرش نبود و به خاطر ترسی که از سرنوشت افراد حامل نشان شیطان کش داشت، توسط موزان کیبوتسوجی متقاعد شد تا تبدیل به یک شیطان شود.
زندگی شیطانی
میچیکاتسو که در پیشی گرفتن از برادرش ناامید بود و همچنین از سرنوشت مرگبار افراد دارای نشان شیطانکش ترس داشت، سرانجام توسط موزان کیبوتسوجی متقاعد شد تا تبدیل به یک شیطان شود و نام کوکوشیبو را برای خود برگزید. به دلیل این که او یک کاربر تنفس بود فرآیند تکمیل دگرگونی او سه روز طول کشید. سرانجام کوکوشیبو تبدیل به رتبه بالایی یکم در دوازده کیزوکی شد و این جایگاه را برای صدها سال حفظ کرد. در این سالها نام اصلی او نیز در تاریخ گم شد.
۱.۱k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.