فیک جیهوپ پارت ۱
(ا/ت ویو )
سلام من ا/ت ۲۸ ساله هستم من بایکی در ارتباطم و اسمه شم جیهوپ هست که اون خیلی منو بیشتر از بقیه دوست داره ما باهم خیلی در مورده ازدواج حرف زدیم ولی به یه مشکل برخوردیم
(جیهوپ ویو)
سلام من جیهوپ ۲۹ ساله هستم یادتون هست که ا/ت گفت ما به یه مشکل بر خوردیم اره و اینکه ما باهم دوت دوست دختر دوست پسر هستیم هالا این مشکل چیه مامان بابامون نمیزارم ما باهم ازدواج کنیم و امشب حاظر بودیم که بریم ژاپن چون هردوتامو دوست داشتیم
من زنگ زدم به ا/ت که حاضر شده یا نه
(ا/ت ویو)
من داشتم وسایلم رو جمع میکردم که گوشیم زنگ خورد دیدم جیهوپه خیلی ذوق کردم و بعد جواب دادم
ا/ت :سلام عشقم (با ذوق)
جیهوپ : سلام عشقم 😅
ا/ت : چیه چرا میخندی مگه چیکار کردم (کیوت)
جیهوپ :حالا انقد کیوت نشو دیگه من دارم میمیرم ها از اون کیوت بودنت
ا/ت : باشه بابا حالا نمیر 😏
جیهوپ :باشه آها راستی من یک ساعت دیگه اونجام باشه
ا/ت :باشه بیا
(ات ویو)
گوشیمو قطع کردم بعد دیدم یکی درو باز کردو مثل گاو اومد تو دیدم مامانم بو با چهره عصبانی گفت
م.ا/ت :کجاداری میری هااااا (با داد)
ا/ت : ما......ما.....ن........من..........دار........م.....میرم.........بیرون........
م.ا/ت :چیه چرا داره دستات میلرزه چرا به ممممم افتادی
ا/ت : ما..ما..نن.. بزار..توض
پ.ا/ت:خفه شوووووووووووو
الا مگه نگفتی داری میری بیرون پس چرا داری چمدون جم میکنی مگه داری میری ژاپن
(ا/ت ویو)
وقتی مامانم رفت دیگه لال موندم درو محکم بستم دستم داشت از شدت تر میلرزید حالا این هیچی دندونام هم میلرزید رفتم رو تختم دراز کشیدم گوشیم دوباره زنگ خورد دیدم جیهوپه
جواب دارم گفتم
ا/ت :جیهوپ من نمیتونم بیام
جیهوپ: چیده چرا صدات میلرزه هااااااااااااااااااااااااااا
ا/ت : بابا من داشتم چمدونم رو می بستم که مامانم مثل گاو اومد تو به سرم داد کشید رفت من بهونه آوردم که دارم میرم بیرون ولی باز نزاشت
جیهوپ : خوب من یه نقشه دارم تو بزار همه خوابیدن یواشکی از در بیا بیرون
ا/ت: خیلی احمقی من که برم صرو صدا میشه چی میگی وااااااااا😒
جیهوپ: باشه خب یچیز دیگه مگه تو سیگار نمیکشی (بچه ها مثلا ا/ت سیگار میکشه )
ا/ت:آره
جیهوپ: خب برو بیرون تو حیاط خونه بعد مامانت بیدار شد بگو میخوام سیگار بکشم
ا/ت: باشه
سیگارم رو برداشتم رفتم که درو باز کنم مامانم بیدار شد
م.ا/ت:ا/ت کجا میری ها
ا/ت:میرم سیگار بکشم
م.ا/ت:آها باشه ولی مگه تو همیشه تو اطاق سیگار نمیکشی
ا/ت:آره ولی به دلم افتاد که بابا بو میکشه بعد شر درست میشه😅
م.ا/ت: باشه باشه برو 🤣🤣🤣🤣🤣
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خب
خب
تا
پارت
بعدی
خدافظ👣
سلام من ا/ت ۲۸ ساله هستم من بایکی در ارتباطم و اسمه شم جیهوپ هست که اون خیلی منو بیشتر از بقیه دوست داره ما باهم خیلی در مورده ازدواج حرف زدیم ولی به یه مشکل برخوردیم
(جیهوپ ویو)
سلام من جیهوپ ۲۹ ساله هستم یادتون هست که ا/ت گفت ما به یه مشکل بر خوردیم اره و اینکه ما باهم دوت دوست دختر دوست پسر هستیم هالا این مشکل چیه مامان بابامون نمیزارم ما باهم ازدواج کنیم و امشب حاظر بودیم که بریم ژاپن چون هردوتامو دوست داشتیم
من زنگ زدم به ا/ت که حاضر شده یا نه
(ا/ت ویو)
من داشتم وسایلم رو جمع میکردم که گوشیم زنگ خورد دیدم جیهوپه خیلی ذوق کردم و بعد جواب دادم
ا/ت :سلام عشقم (با ذوق)
جیهوپ : سلام عشقم 😅
ا/ت : چیه چرا میخندی مگه چیکار کردم (کیوت)
جیهوپ :حالا انقد کیوت نشو دیگه من دارم میمیرم ها از اون کیوت بودنت
ا/ت : باشه بابا حالا نمیر 😏
جیهوپ :باشه آها راستی من یک ساعت دیگه اونجام باشه
ا/ت :باشه بیا
(ات ویو)
گوشیمو قطع کردم بعد دیدم یکی درو باز کردو مثل گاو اومد تو دیدم مامانم بو با چهره عصبانی گفت
م.ا/ت :کجاداری میری هااااا (با داد)
ا/ت : ما......ما.....ن........من..........دار........م.....میرم.........بیرون........
م.ا/ت :چیه چرا داره دستات میلرزه چرا به ممممم افتادی
ا/ت : ما..ما..نن.. بزار..توض
پ.ا/ت:خفه شوووووووووووو
الا مگه نگفتی داری میری بیرون پس چرا داری چمدون جم میکنی مگه داری میری ژاپن
(ا/ت ویو)
وقتی مامانم رفت دیگه لال موندم درو محکم بستم دستم داشت از شدت تر میلرزید حالا این هیچی دندونام هم میلرزید رفتم رو تختم دراز کشیدم گوشیم دوباره زنگ خورد دیدم جیهوپه
جواب دارم گفتم
ا/ت :جیهوپ من نمیتونم بیام
جیهوپ: چیده چرا صدات میلرزه هااااااااااااااااااااااااااا
ا/ت : بابا من داشتم چمدونم رو می بستم که مامانم مثل گاو اومد تو به سرم داد کشید رفت من بهونه آوردم که دارم میرم بیرون ولی باز نزاشت
جیهوپ : خوب من یه نقشه دارم تو بزار همه خوابیدن یواشکی از در بیا بیرون
ا/ت: خیلی احمقی من که برم صرو صدا میشه چی میگی وااااااااا😒
جیهوپ: باشه خب یچیز دیگه مگه تو سیگار نمیکشی (بچه ها مثلا ا/ت سیگار میکشه )
ا/ت:آره
جیهوپ: خب برو بیرون تو حیاط خونه بعد مامانت بیدار شد بگو میخوام سیگار بکشم
ا/ت: باشه
سیگارم رو برداشتم رفتم که درو باز کنم مامانم بیدار شد
م.ا/ت:ا/ت کجا میری ها
ا/ت:میرم سیگار بکشم
م.ا/ت:آها باشه ولی مگه تو همیشه تو اطاق سیگار نمیکشی
ا/ت:آره ولی به دلم افتاد که بابا بو میکشه بعد شر درست میشه😅
م.ا/ت: باشه باشه برو 🤣🤣🤣🤣🤣
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خب
خب
تا
پارت
بعدی
خدافظ👣
۱۴.۷k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.