دخترک مغرور🧬♥️
دخترک مغرور🧬♥️
پارت ۶۲
"سه روز بعد"
arslwn
امیر : حوصلم سر رف
ارسلان : منم
پاشو بریم بیرون
امیر : با این حالت
ارسلان : امیر بخدا که خوبم کبک زدم تو خونه
امیر : به بچه ها میگم بیان اینجا
ارسلان : اوکی
امیر زنگ رد به بچه ها اومدن
ممد : خب ارسلان بهتری
ارسلان: ارع
دیانا : باید بری دکتر اسکن ریه بدی ببینی چقد از عفونتت کم شده
امیر: برا فردا وقت گرفتم
ارسلان : فعلا زود نی
دیانا : نه باید بری
ارسلان : باشه
دیانا: علائم خاصی نداری
ارسلان : از دیروز تا حالا یکم حالم بد میشه ولی خو آب میخورم بهتر میشم
دیانا : باید قرصاتو بخوری
ارسلان : وقتی قرصامو میخورم اینطوری میشم
دیانا : وا عجیبیه
میشه قرصاتو ببینم
ارسلان: ارع رو میزه
دیانا : قرصات که اوکیه
برا چی اینطوری میشی
الان باید این قرص رو بخوری
بیا
ارسلان : قرص رو خوردم
بعد چند دیقه حالم بد شد قفسه سینم سنگینی میکرد
امیر : ارسلان چرا رنگت پریده
ارسلان : امیر یه لیوان آب میدی
امیر : ارع....بیا
ارسلان : آب و خوردم نمیدونم چرا اینطوری میشدم
دیانا : الان ساعت ۲ بعد از ظهره
بریم دکتر این وضعش عادی نیس
امیر : باشه بریم
ارسلان : رفتیم دکتر رفتم اسکن دادم جوابش اومد
رفتیم پیش دکتر
دکتر: سلام بفرمایید بشینید
دیانا : سلام آقای دکتر
دکتر : مشکلتون چیه
دیانا : .....(همه چیو گف)
دکتر : خب جواب اسکن رو بدید
دیانا : بفرمایید
دکتر : خب.....
ادامه دارد...
پارت ۶۲
"سه روز بعد"
arslwn
امیر : حوصلم سر رف
ارسلان : منم
پاشو بریم بیرون
امیر : با این حالت
ارسلان : امیر بخدا که خوبم کبک زدم تو خونه
امیر : به بچه ها میگم بیان اینجا
ارسلان : اوکی
امیر زنگ رد به بچه ها اومدن
ممد : خب ارسلان بهتری
ارسلان: ارع
دیانا : باید بری دکتر اسکن ریه بدی ببینی چقد از عفونتت کم شده
امیر: برا فردا وقت گرفتم
ارسلان : فعلا زود نی
دیانا : نه باید بری
ارسلان : باشه
دیانا: علائم خاصی نداری
ارسلان : از دیروز تا حالا یکم حالم بد میشه ولی خو آب میخورم بهتر میشم
دیانا : باید قرصاتو بخوری
ارسلان : وقتی قرصامو میخورم اینطوری میشم
دیانا : وا عجیبیه
میشه قرصاتو ببینم
ارسلان: ارع رو میزه
دیانا : قرصات که اوکیه
برا چی اینطوری میشی
الان باید این قرص رو بخوری
بیا
ارسلان : قرص رو خوردم
بعد چند دیقه حالم بد شد قفسه سینم سنگینی میکرد
امیر : ارسلان چرا رنگت پریده
ارسلان : امیر یه لیوان آب میدی
امیر : ارع....بیا
ارسلان : آب و خوردم نمیدونم چرا اینطوری میشدم
دیانا : الان ساعت ۲ بعد از ظهره
بریم دکتر این وضعش عادی نیس
امیر : باشه بریم
ارسلان : رفتیم دکتر رفتم اسکن دادم جوابش اومد
رفتیم پیش دکتر
دکتر: سلام بفرمایید بشینید
دیانا : سلام آقای دکتر
دکتر : مشکلتون چیه
دیانا : .....(همه چیو گف)
دکتر : خب جواب اسکن رو بدید
دیانا : بفرمایید
دکتر : خب.....
ادامه دارد...
۵۱۷
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.