عشقه دردسرساز p¹⁴
عشقه دردسرساز p¹⁴
هان.
هان: امکان نداره بزارم فلیکس رو با خودش ببره دنبالش میرم رو بهشون هان: ماشین دارین؟ لینو: اره هان: بریم ~کجا؟ هان: دنبال فلیکس شاید برای شما مهم نباشه ولی اون دوست منه لینو: بریم رفتیم دنبالشون ماشین اونا کمی بعد توقف کرد پیاده شدم و سمت ماشینشون رفتم صحنه ای که دیدم غیرقابل باور بود
فلیکس.
جیهون: بیبی چرا ساکتی؟ فلیکس: میشه منو بیبی صدا نکنی؟؟ جیهون: پس چی صدات کنم؟ فلیکس: اسممو فلیکس درضمن تو ددی من نیستی یعنی ما اصلا نسبتی با هم نداریم جیهون: مطمئنی؟ فلیکس: شک نکن جیهون: من میخواستم خونه شروع کنیم ولی تو انگار دلت نمیخواد راحت باشیم باشه اشکالی نداره ماشین رو نگه داشت و صندلی من رو داد عقب و روم خیمه زد فلیکس: یااااا داری چیکار میکنی؟ جیهون: همون کاری که لازمه یه ثانیه نگذشته بود از زمانی که لبش رو گذاشته بود رو لبم که شیشه ماشین شکست جیهون با تعجب سرشون رو بلند کرد و هیونجین رو دید وضع من تعریف کردنی نبود گوله های اشک از چشمام یه سره میریختن هان هیونجین رو کنار زد و در رو باز کرد و منو از ماشین بیرون آورد تو بغلش شروع به گریه کردم هان: هی هی آروم باش همچی تموم شد هیونجین و لینو با جیهون درگیر شدن و کتکش زدن هان: خیلی خوب بستشه بریم حال فلیکس خوب نیس لینو: باشه جیهون: هی لیکس منتظرم بمون رفتیم سوار ماشین شدیم و برگشتیم خونه ~سریع توضیح بده بهشون همه چی رو توضیح دادم(هرچی که قبلا توضیح دادم) هان اومد بغلم کرد هان: متاسفم @تو چرا متاسفی هان: دیگه نمیزارم کسی اذیتت کنه لینو: خودم اون عوضی رو میکشم
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
هان.
هان: امکان نداره بزارم فلیکس رو با خودش ببره دنبالش میرم رو بهشون هان: ماشین دارین؟ لینو: اره هان: بریم ~کجا؟ هان: دنبال فلیکس شاید برای شما مهم نباشه ولی اون دوست منه لینو: بریم رفتیم دنبالشون ماشین اونا کمی بعد توقف کرد پیاده شدم و سمت ماشینشون رفتم صحنه ای که دیدم غیرقابل باور بود
فلیکس.
جیهون: بیبی چرا ساکتی؟ فلیکس: میشه منو بیبی صدا نکنی؟؟ جیهون: پس چی صدات کنم؟ فلیکس: اسممو فلیکس درضمن تو ددی من نیستی یعنی ما اصلا نسبتی با هم نداریم جیهون: مطمئنی؟ فلیکس: شک نکن جیهون: من میخواستم خونه شروع کنیم ولی تو انگار دلت نمیخواد راحت باشیم باشه اشکالی نداره ماشین رو نگه داشت و صندلی من رو داد عقب و روم خیمه زد فلیکس: یااااا داری چیکار میکنی؟ جیهون: همون کاری که لازمه یه ثانیه نگذشته بود از زمانی که لبش رو گذاشته بود رو لبم که شیشه ماشین شکست جیهون با تعجب سرشون رو بلند کرد و هیونجین رو دید وضع من تعریف کردنی نبود گوله های اشک از چشمام یه سره میریختن هان هیونجین رو کنار زد و در رو باز کرد و منو از ماشین بیرون آورد تو بغلش شروع به گریه کردم هان: هی هی آروم باش همچی تموم شد هیونجین و لینو با جیهون درگیر شدن و کتکش زدن هان: خیلی خوب بستشه بریم حال فلیکس خوب نیس لینو: باشه جیهون: هی لیکس منتظرم بمون رفتیم سوار ماشین شدیم و برگشتیم خونه ~سریع توضیح بده بهشون همه چی رو توضیح دادم(هرچی که قبلا توضیح دادم) هان اومد بغلم کرد هان: متاسفم @تو چرا متاسفی هان: دیگه نمیزارم کسی اذیتت کنه لینو: خودم اون عوضی رو میکشم
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
۸.۱k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.