پارت ۲
از زبان تهیونگ:
من ات رو خیلی دوست داشتم اونموقع هم ک ولش کردم اون دختره عوضی ازم کلی عکس و فیلم داشت برای همین مجبور شدم برم با اون تا بتونم بکشمش الانم همه جارو گشتم تا ات رو پیدا کنم الان ک پیداش کردم نمیخام از دستش بدم چون ات دختر لجبازی بود به زور دزدیدمش و باخودم بردمش عمارت.
از زبان ات:
چشمام رو باز کردم و دیدم تو زیرزمین افتادم و اون تهیونگ عوضی دست و پاهام رو بسته بود واقعا نمیدونم ایندفعه از جونم چی میخاد
تا شب تو اون زیرزمین کوفتی بودم ک تهیونگ اومد و در زیرزمین ک قفل کرده بود رو باز کرد.
_عوضی آشغال از جونم چی میخای چرا منو انداختی اینجا (داد)
+اولن ک سر من داد نزن دومن تو اینقد لجبازی ک مجبورم کردی اینجوری با خودم بیارمت اینجا و بندازمت زیرزمین (داد)
_میگی از جونم چی میخای یانه؟
+اگه نگم میخای چیکار کنی مثلا؟ (پوزخند)
_هرکاری هم کنی من دیگه عاشقت نمیشم
+حالا میبینم
بعد دست و پاهام رو باز کرد و منو به زور با خودش برد تو اتاقش و من رو انداخت رو تختش لباسام رو در آورد و شروع کرد به ...(اسمات)
صبح شد و از خواب بیدار شدم دیدم تهیونگ بقلم کرده و داره بدنم رو ل*مس میکنه
_تمومش کن من میخام از این خراب شده برم
+دیگه هیچوقت ولت نمیکنم و نمیزارم تنهام بزاری
_تو منو تنها گزاشتی یا من تورو؟؟
+دیگه فرقی نمیکنه مهم اینه که الان دوباره ماله منی
_چطور توقع داری من ببخشمت تو یه سال منو ول کردی و رفتی من اونقد افسرده بودم ک میخاستم خودکشی کنم(گریه)
+غرورم نمیزاره ب یه دختر بگم منو ببخش پس به زور تورو پیش خودم نگه میدارم بیبی
_خیلی عوضی هستی
من ات رو خیلی دوست داشتم اونموقع هم ک ولش کردم اون دختره عوضی ازم کلی عکس و فیلم داشت برای همین مجبور شدم برم با اون تا بتونم بکشمش الانم همه جارو گشتم تا ات رو پیدا کنم الان ک پیداش کردم نمیخام از دستش بدم چون ات دختر لجبازی بود به زور دزدیدمش و باخودم بردمش عمارت.
از زبان ات:
چشمام رو باز کردم و دیدم تو زیرزمین افتادم و اون تهیونگ عوضی دست و پاهام رو بسته بود واقعا نمیدونم ایندفعه از جونم چی میخاد
تا شب تو اون زیرزمین کوفتی بودم ک تهیونگ اومد و در زیرزمین ک قفل کرده بود رو باز کرد.
_عوضی آشغال از جونم چی میخای چرا منو انداختی اینجا (داد)
+اولن ک سر من داد نزن دومن تو اینقد لجبازی ک مجبورم کردی اینجوری با خودم بیارمت اینجا و بندازمت زیرزمین (داد)
_میگی از جونم چی میخای یانه؟
+اگه نگم میخای چیکار کنی مثلا؟ (پوزخند)
_هرکاری هم کنی من دیگه عاشقت نمیشم
+حالا میبینم
بعد دست و پاهام رو باز کرد و منو به زور با خودش برد تو اتاقش و من رو انداخت رو تختش لباسام رو در آورد و شروع کرد به ...(اسمات)
صبح شد و از خواب بیدار شدم دیدم تهیونگ بقلم کرده و داره بدنم رو ل*مس میکنه
_تمومش کن من میخام از این خراب شده برم
+دیگه هیچوقت ولت نمیکنم و نمیزارم تنهام بزاری
_تو منو تنها گزاشتی یا من تورو؟؟
+دیگه فرقی نمیکنه مهم اینه که الان دوباره ماله منی
_چطور توقع داری من ببخشمت تو یه سال منو ول کردی و رفتی من اونقد افسرده بودم ک میخاستم خودکشی کنم(گریه)
+غرورم نمیزاره ب یه دختر بگم منو ببخش پس به زور تورو پیش خودم نگه میدارم بیبی
_خیلی عوضی هستی
۱۵.۷k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.