مافیای جذاب من p2
*وقتی اون صدا اومد ا/ت یکم شک کردو ترسید الکسارو که سوار ماشین کرد ادرس خونه رو به راننده گفت و راننده الکسارو برد خونه و ا/ت رفت به محلی که اون صدا اومد که دید دوباره صدای شلیک اومد رفت پشت دیوار که دید ی فرد سیاه پوش به ی مرد شلیک کرده و مرده روی زمین افتاده منتظر بود که فرد سیاه پوش رفت.ا/ت رفت پیش مرد که دید مرده و یکی از پشت سرش صداش کرد
جیمین:هی خانوم کوچولو
ا/ت:ب..با..م..منی
جیمین:مگه خانوم کوچولویی جز تو اینجا هست
ا/ت:م.من.ک.کو..کوچول.و. نیستم
جیمین:چرا به لکنت افتادی ها؟راهتو گم کردی
ا/ت:نخیر
*جیمین هی نزدیک ا/ت میشد و ا/ت هی میرفت عقب که خورد به دیوار
جیمین:میخوای راه خونتونو نشونت بدم*با لحن شیطونی و موهاشو نوازش میکرد
ا/ت:چی..چیکار ..می.میکنی
جیمین:نترس خانوم کوچولو کاریت ندارم
ا/ت:ولم ک.......(سیاهی)
ویو جیمین:
داشتم یکی از طلبکارامو میکشتم که ی حسی بهم گفت یکی داره نگام میکنه از اون منظقه ی کوچواو دور شدم که دیدم ی دختر از پشت دیوار رفت سمت جسد رفتم پیشش دیدم به لکنت افتاده میخواستم بزارم فرار کنه ولی دیدم میره پیش پلیس برای همین بیهوشش کردم و وقتی دیدم کامل بیهوش شد سوار ماشینم کردمش و بردمش به خونم و ............
خماری:)
این پارتو کم گذاشتم دیگه ببخشید
جیمین:هی خانوم کوچولو
ا/ت:ب..با..م..منی
جیمین:مگه خانوم کوچولویی جز تو اینجا هست
ا/ت:م.من.ک.کو..کوچول.و. نیستم
جیمین:چرا به لکنت افتادی ها؟راهتو گم کردی
ا/ت:نخیر
*جیمین هی نزدیک ا/ت میشد و ا/ت هی میرفت عقب که خورد به دیوار
جیمین:میخوای راه خونتونو نشونت بدم*با لحن شیطونی و موهاشو نوازش میکرد
ا/ت:چی..چیکار ..می.میکنی
جیمین:نترس خانوم کوچولو کاریت ندارم
ا/ت:ولم ک.......(سیاهی)
ویو جیمین:
داشتم یکی از طلبکارامو میکشتم که ی حسی بهم گفت یکی داره نگام میکنه از اون منظقه ی کوچواو دور شدم که دیدم ی دختر از پشت دیوار رفت سمت جسد رفتم پیشش دیدم به لکنت افتاده میخواستم بزارم فرار کنه ولی دیدم میره پیش پلیس برای همین بیهوشش کردم و وقتی دیدم کامل بیهوش شد سوار ماشینم کردمش و بردمش به خونم و ............
خماری:)
این پارتو کم گذاشتم دیگه ببخشید
۹.۸k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.