بچه ها نظرم درمورد منشی بودن ات عوض شد میخوام دستیار تهیو
بچه ها نظرم درمورد منشی بودن ات عوض شد میخوام دستیار تهیونگ باشه مثلا موقع جلسه همراه با تهیونگ باشه و همچین چیز هایی درضمن اتاق ات کنار اتاق تهیونگ هست
ویو ات.
از اتاق اومدم بیرون وا چقدر آدم سردیه چطور این رو تحمل کنم آخه
رفتم اتاقم اوففففف اینهمه پروندههههه باید همشونو درست کنم بعد ببرم پیش رئیس؟
وای به حالم اگه رئیس خوشش نیاد واییی
نشستم پشت میزم نصفشون رو که انجام دادم خواستم برم یکم آب بخورم رفتم و دیدم یک مرد بسیار جذاب داره وارد اتاق رئیس میشه
بیخیال شدم رفتم و آبم رو خوردم وقتی داشتم بر می گشتم خوردم به یکی
ای وای ات چیکار کردی اخه؟
به شخص بالا سرم نگاه کردم و فهمیدم این همون مرده که وارد اتاق رئیس شد
/علامت اون شخص×/
×هواست کجاست کوچولو؟
+ااا ببخشید که ندیدمتون
خواستم از کنارش رد بشم که دستم رو گرفت
×فکر کنم تازه واردی درسته؟
+بله
×بخاطر همینه که من رو نشناختی من رئیس جئون هستم شریک تهیونگ ولی تو کوک صدام کن
+ببخشید که نشناختمنون ولی چرا کوک صداتون کنم؟
×چون میخوام که باهام راحت باشی حتما تهیونگ باهات خیلی سرده درسته؟
+بله درسته
×میدونستم ولی عیبی نداره پیش من میتونی راحت باشی
+خیلی ممنون
×خواهش.میتونی بری.
+باشه ولی قبلش باید دستم رو ول کنی
×/دستش رو رها کرد/حالا میتونی بری
ات هم رفت.
کوک ویو.
خدای من چه دختر زیبا و کیوتی بود مثل خرگوش حرف میزد
دلم میخواد بگیرمش بغلم بچلونمش
ویو ات.
چقدر این مرد عجیب بود رفتم تو اتاقم و بقیه ی پرونده ها رو هم صحیح کردم تا شب طول کشید واقعا خیلی خسته بودم
فکر کنم توی شرکت کسی جز من و رئیس نبود
پرونده ها رو بردم اتاق رئیس تا بهش نشون بدم در زدم
ویو ات.
از اتاق اومدم بیرون وا چقدر آدم سردیه چطور این رو تحمل کنم آخه
رفتم اتاقم اوففففف اینهمه پروندههههه باید همشونو درست کنم بعد ببرم پیش رئیس؟
وای به حالم اگه رئیس خوشش نیاد واییی
نشستم پشت میزم نصفشون رو که انجام دادم خواستم برم یکم آب بخورم رفتم و دیدم یک مرد بسیار جذاب داره وارد اتاق رئیس میشه
بیخیال شدم رفتم و آبم رو خوردم وقتی داشتم بر می گشتم خوردم به یکی
ای وای ات چیکار کردی اخه؟
به شخص بالا سرم نگاه کردم و فهمیدم این همون مرده که وارد اتاق رئیس شد
/علامت اون شخص×/
×هواست کجاست کوچولو؟
+ااا ببخشید که ندیدمتون
خواستم از کنارش رد بشم که دستم رو گرفت
×فکر کنم تازه واردی درسته؟
+بله
×بخاطر همینه که من رو نشناختی من رئیس جئون هستم شریک تهیونگ ولی تو کوک صدام کن
+ببخشید که نشناختمنون ولی چرا کوک صداتون کنم؟
×چون میخوام که باهام راحت باشی حتما تهیونگ باهات خیلی سرده درسته؟
+بله درسته
×میدونستم ولی عیبی نداره پیش من میتونی راحت باشی
+خیلی ممنون
×خواهش.میتونی بری.
+باشه ولی قبلش باید دستم رو ول کنی
×/دستش رو رها کرد/حالا میتونی بری
ات هم رفت.
کوک ویو.
خدای من چه دختر زیبا و کیوتی بود مثل خرگوش حرف میزد
دلم میخواد بگیرمش بغلم بچلونمش
ویو ات.
چقدر این مرد عجیب بود رفتم تو اتاقم و بقیه ی پرونده ها رو هم صحیح کردم تا شب طول کشید واقعا خیلی خسته بودم
فکر کنم توی شرکت کسی جز من و رئیس نبود
پرونده ها رو بردم اتاق رئیس تا بهش نشون بدم در زدم
۲.۲k
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.