(پارت23)
ته*ویو
گفتم
ته:تو.................
کوک:تو چی
یه لحظه سر اقل افتادم.
و بهش نگقتم و.
بهش گفتم
ته:باید در واد مرگ جیمین صحبت کنیم.
کوک:چه صحبتی
ته:همش تقصیر ا.ت
کوک:الان کجاش تقصیر ا.ت هست
ته:اینکه جیمین بخاطر ا.ت به تو توهین کرد و اومد دنبالت تا از دلت دربیاره
کوک:جیمین برای اینکه از دلم در بیاره اومده بود
ته:اره
کوک:اما همه ی اینا تقصیر منه من جیمین و کشتم من و ا.ت رو بیمارستانی کردم و جیمین بهم توهین کرد
ته:اون دختره خیلی نحس هست خدا میدونه دیگه چه اتفاق هایی میافته
کوک:من نمیدونم چه اتفاق هایی میخواد بیوفته ولی فقط میدونم هرچی تا الان افتاده بخاطر منه من
ته:اوکی همچی تقصیر تو هست و همینطوره ولی من نمیتونم این و تو دلم نگهدارم
کوک:پس میخوای چیکار کنی
ته:بهترین راه اینه به پلیس بگم
کوک:چی
ته:اره
کوک:یعنی میخوای من و به پلیس تحویل بدی
ته:نه،یعنی اصلا نمیدونم چیکار کنم یه چیز این سنگ تو دلم گیر کرده دلم میخواد خودم و بکشم(با گریه)
کوک:این حرف رو نزن
کوک*ویو
تهیونگ با گریه رفت.
بهم گفت که
ته:به هیچکس نمیگم حتی پلیس اما من اینجا بخاطر یه راز اومدم.
که رفت سریع.
چه رازی حتی جیمین هم میخواست.
بهم یه چیزی بگه.
دارم دیوونه بشم چه رازی.
ی..ی.ی بار بلایی س.سر ا.ت نیاره.
گفتم
ته:تو.................
کوک:تو چی
یه لحظه سر اقل افتادم.
و بهش نگقتم و.
بهش گفتم
ته:باید در واد مرگ جیمین صحبت کنیم.
کوک:چه صحبتی
ته:همش تقصیر ا.ت
کوک:الان کجاش تقصیر ا.ت هست
ته:اینکه جیمین بخاطر ا.ت به تو توهین کرد و اومد دنبالت تا از دلت دربیاره
کوک:جیمین برای اینکه از دلم در بیاره اومده بود
ته:اره
کوک:اما همه ی اینا تقصیر منه من جیمین و کشتم من و ا.ت رو بیمارستانی کردم و جیمین بهم توهین کرد
ته:اون دختره خیلی نحس هست خدا میدونه دیگه چه اتفاق هایی میافته
کوک:من نمیدونم چه اتفاق هایی میخواد بیوفته ولی فقط میدونم هرچی تا الان افتاده بخاطر منه من
ته:اوکی همچی تقصیر تو هست و همینطوره ولی من نمیتونم این و تو دلم نگهدارم
کوک:پس میخوای چیکار کنی
ته:بهترین راه اینه به پلیس بگم
کوک:چی
ته:اره
کوک:یعنی میخوای من و به پلیس تحویل بدی
ته:نه،یعنی اصلا نمیدونم چیکار کنم یه چیز این سنگ تو دلم گیر کرده دلم میخواد خودم و بکشم(با گریه)
کوک:این حرف رو نزن
کوک*ویو
تهیونگ با گریه رفت.
بهم گفت که
ته:به هیچکس نمیگم حتی پلیس اما من اینجا بخاطر یه راز اومدم.
که رفت سریع.
چه رازی حتی جیمین هم میخواست.
بهم یه چیزی بگه.
دارم دیوونه بشم چه رازی.
ی..ی.ی بار بلایی س.سر ا.ت نیاره.
۷.۷k
۰۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.