۲~
انگار داره خواب یا کابوس میبینه ،، دستمال کنار تخت و برداشتم و پیشونیشو پاک کردم که حالت هاش عجیب تر شد و بازو هامو گرفت و کشید تو بغلش ، بعد از چند لحظه ی کوتاه از تو بغلش اومدم بیرون وایستادم ،،حالش داشت بد تر میشد رفتم نزدیکش
- آقا ؟ اقا ؟ حالتون خوبه ؟ بیدار شین .
یهو پرید از خواب و نشست ، انگار نه انگار بخیه داشت... نفس نفس میزد ..
- حالتون خوبه ؟
لیوان اب روی میز و برداشتم و گذاشتم رو لبش
- یکم بخورید اروم بشین ! ( ذهنتو جمع کن فساد)
زد زیر دستم ! لیوان پرت شد و شکست
- چته ؟ چرا اینجوری میکنیدد*کمیداد*
نگاهی بهم انداخت
هی ات اروم باش خونسردیتو حفظ کن !
- اروم ..
دستم و گذاشتم رو قفسه سینش و خوابوندمش خواستم دستمو بردارم که نزاشت ... بالاخره بعد از چند مین خوابش برد ..
از اتاق اومدم بيرون ، این یکی از عجیب ترین بیمارام هست !!
جیهو اومد سمتم
جیهو: پرستار ؟! حالش خوبه ؟ کی مرخص میشه ؟
لبخندمو روی لبم اوردم
- اره حالشون خوبه ، تا فردا ، استراحت کنید .. فقط ...
جیهو: فقط چی ؟
- عام هیچی ..
رفتم سمت اتاق استراحت یه چرت ۳۰ دقیقه ای زدم و بیدار شدم تا به بیمارا دوباره سر بزنم ، ولی هنوز رفتن تو اتاق اون مرد جوون برام عجیبه ..!
- آقا ؟ اقا ؟ حالتون خوبه ؟ بیدار شین .
یهو پرید از خواب و نشست ، انگار نه انگار بخیه داشت... نفس نفس میزد ..
- حالتون خوبه ؟
لیوان اب روی میز و برداشتم و گذاشتم رو لبش
- یکم بخورید اروم بشین ! ( ذهنتو جمع کن فساد)
زد زیر دستم ! لیوان پرت شد و شکست
- چته ؟ چرا اینجوری میکنیدد*کمیداد*
نگاهی بهم انداخت
هی ات اروم باش خونسردیتو حفظ کن !
- اروم ..
دستم و گذاشتم رو قفسه سینش و خوابوندمش خواستم دستمو بردارم که نزاشت ... بالاخره بعد از چند مین خوابش برد ..
از اتاق اومدم بيرون ، این یکی از عجیب ترین بیمارام هست !!
جیهو اومد سمتم
جیهو: پرستار ؟! حالش خوبه ؟ کی مرخص میشه ؟
لبخندمو روی لبم اوردم
- اره حالشون خوبه ، تا فردا ، استراحت کنید .. فقط ...
جیهو: فقط چی ؟
- عام هیچی ..
رفتم سمت اتاق استراحت یه چرت ۳۰ دقیقه ای زدم و بیدار شدم تا به بیمارا دوباره سر بزنم ، ولی هنوز رفتن تو اتاق اون مرد جوون برام عجیبه ..!
۸.۱k
۲۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.