𝕻𝖆𝖗𝖙 ⁷
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙)𝕻𝖆𝖗𝖙 ⁷
( بیشتریا گفتین بگم تهیونگ به جای ارباب )
تهیونگ یه نیش خندی زد و دندون هاش ترسناک و خونی بود نرسیده نگاهش کردم چشم هاش قرمز شده بودن انگار کس دیگه ای بود بی وقفه رفت سمت شونه هام میزدم به کمرش اما اهمیت نمیداد پاهام سست شده بود افتادم رو زمین _ این تنبیه هس که بهت میگن خطرناکه چرا توجه بهش نکردی + تو عوضی چی.....چیکار کردی و بیهوش شدم..........آییییی ¥ خوبی ا/ت + هوم خوبم چقدر خوابیدم ¥ دو روز + جان ما آخخخ اینجام میسوزه چرا اینجام اینطوری شده ¥ کووووو + اینا ¥ ا/ت این.....ای..ن...... چیزی یادت میاد + بزار فکر کنم.........برق از سرم پرید......+ ها شی آه اون خون آشامه ¥ چی میگی ٪ هیشششش درست میگه +¥ هااااا ٪ ارع ارباب خون آشامه ¥ پس چرا تو آفتاب چیزیش نمیشه ٪ چون هم انسان و خون آشام هست چیزی براش پیش نمیاد + حاجی پشمام ٪ یادم رفت اینو اونموقع بهتون بگم . سریع رفتم سمت اتاق ارباب + هی تو _ هوم + ایشششش خون من مگه خوردنیه _ اوممم یادته + چرا یادم نباشه بگو ببینم این خون من اگر تموم شه میمیرم _ خب باشه. رفتم سمتش کراواتشو گرفتم یه سیلی بهش زدم + ایییی ببخشید . برگشت و تو چشمام نگاه کرد برآید استایل بغلم کرد + هی ولم کن . دست و پا میزدم فایده ای نداشت که دیدم راهش به اتاق مجازات هست + غلط کردم نرو ترو خدا کمک کمک _ زور نزن هیشکی کمکت نمیکنه ¥ ا/تتتتتتت $ هی وایسا . تهیونگ وایساد _ اون وو به خودت $ اوک ¥ ولش کن اییییی ولم کن عوضی........بستم به صندلی _ کاریت ندارم فقط اون آب یخ بریزه روت برام کافیه . فهمیدم میخاد چیکار کنه اگر اون آب یخ بریزه روم زخم ها باز میشه . + ولم کن اییییی یخه از دردش خوابم برد با آبی که ریخت رو صورتم بیدار شدم _ این نمک هم خوبه اومد سمتم لباسمو زد بالا.......
𝙇𝙞𝙠𝙚 ┈⫸ ³⁰
𝘾𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩 ┈⫸ ²⁰⁰
( بیشتریا گفتین بگم تهیونگ به جای ارباب )
تهیونگ یه نیش خندی زد و دندون هاش ترسناک و خونی بود نرسیده نگاهش کردم چشم هاش قرمز شده بودن انگار کس دیگه ای بود بی وقفه رفت سمت شونه هام میزدم به کمرش اما اهمیت نمیداد پاهام سست شده بود افتادم رو زمین _ این تنبیه هس که بهت میگن خطرناکه چرا توجه بهش نکردی + تو عوضی چی.....چیکار کردی و بیهوش شدم..........آییییی ¥ خوبی ا/ت + هوم خوبم چقدر خوابیدم ¥ دو روز + جان ما آخخخ اینجام میسوزه چرا اینجام اینطوری شده ¥ کووووو + اینا ¥ ا/ت این.....ای..ن...... چیزی یادت میاد + بزار فکر کنم.........برق از سرم پرید......+ ها شی آه اون خون آشامه ¥ چی میگی ٪ هیشششش درست میگه +¥ هااااا ٪ ارع ارباب خون آشامه ¥ پس چرا تو آفتاب چیزیش نمیشه ٪ چون هم انسان و خون آشام هست چیزی براش پیش نمیاد + حاجی پشمام ٪ یادم رفت اینو اونموقع بهتون بگم . سریع رفتم سمت اتاق ارباب + هی تو _ هوم + ایشششش خون من مگه خوردنیه _ اوممم یادته + چرا یادم نباشه بگو ببینم این خون من اگر تموم شه میمیرم _ خب باشه. رفتم سمتش کراواتشو گرفتم یه سیلی بهش زدم + ایییی ببخشید . برگشت و تو چشمام نگاه کرد برآید استایل بغلم کرد + هی ولم کن . دست و پا میزدم فایده ای نداشت که دیدم راهش به اتاق مجازات هست + غلط کردم نرو ترو خدا کمک کمک _ زور نزن هیشکی کمکت نمیکنه ¥ ا/تتتتتتت $ هی وایسا . تهیونگ وایساد _ اون وو به خودت $ اوک ¥ ولش کن اییییی ولم کن عوضی........بستم به صندلی _ کاریت ندارم فقط اون آب یخ بریزه روت برام کافیه . فهمیدم میخاد چیکار کنه اگر اون آب یخ بریزه روم زخم ها باز میشه . + ولم کن اییییی یخه از دردش خوابم برد با آبی که ریخت رو صورتم بیدار شدم _ این نمک هم خوبه اومد سمتم لباسمو زد بالا.......
𝙇𝙞𝙠𝙚 ┈⫸ ³⁰
𝘾𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩 ┈⫸ ²⁰⁰
۴۴.۴k
۲۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.