red moon
#red_moon
#ماه_سرخ
P14
ویو ات : با پشت دست چشمامو مالوندم تا دید بهتری داشته باشم
جونکوک با قیافه متعجب رو به روم نشسته بود، نگاه کردن بهش باعث میشد از خجالت ذوب بشم گونه هام تقریبا قرمز شده بود میتونستم صدای ضربان نامنظم قلبمو توی گوشام بشنوم
جونکوک : تو حالت خوبه ؟ به نظرت مضطرب میومدی
ات : اره ... اره من خوبم و بابت چند دقیقه پیش متسفام ، کار احمقانه ای که انجام ندادم ، دادم ؟؟ از خجالت قرمز شده بودم با به یاد اوردن لمس کردن بدن نیمه برهنه کوک که الان با یه تیشرت نخی سبز پوشیده شده بود احساس شرم کردم
جونکوک : نه کار احمقانه ای انجام ندادی جدی میگم فقط .....
ات : فقط؟
جونکوک دستی به موهاش کشید گفت : تو منو با یکی دیگه اشتباه گرفته بودی
سوهو ؟ درسته تو منو سوهو صدا میکردی !
ات دستامو روی صورتم گذاشتم با صدای گرفته ای گفتم : اره ... سوهو ببخشید
جونکوک پوز خند شیطنت آمیزی زدو پرسید : خیلی جذابم مگه نه ؟
ات : فقط خفه شو
جونکوک خنده ای تمام مدت تلاش میکرد کنترلش کنه رو سر داد گفت : خدای من اگه جلوتو نگرفته بودم میخواستی .... میخواستی منو ببوسی
فکرشو بکن یه پیر دختر ۱۹۰ ساله میخواست منو ببوسه
ات از شرم سرخ شده بود : جونکوک پس کننننن خب !!
صدای خنده های بی وقفه کوک فضای سرشار از سکوت عمارت رو پر کرده بود خیلی وقت بود که صدای خنده از ته دل نشنیده بود ... حاظر بود هرچی داره رو بده تا کوک براش بخنده خنده های شیرینی که اونو یاد معشوقش می انداخت
جونکوک دوباره گیلاسشو پر کرد گفت : شراب سفید شوخیت گرفته ؟
ات تلو تلو خوران گیلاسشو روی میز گذاشت گفت : چرا که نه ؟ آروم آروم خودشو به جونکوک نزدیک کرد نفسای گرمش صورتشو قلقلک میداد
ات توی گوشش نجوا کرد : البته شراب سفید به خوشمزگی تو نیست مگه نه ؟
کوک پوز خندی زدو با یه دست ات رو روی پاهاش نشوند با دست دیگش یه گیلاس دیگه پر کرد
ات با انگشتای سردش تمام اجزای صورت کوک رو لمس میکرد
جونکوک گیلاسشو به لباس نزدیک تر کرد اما ات قبل از اینکه کوک دوباره بنوشه گیلاسو از دستش قاپید
جونکوک اخمی کرد ات رو به خودش بیشتر فشورد
ات آروم لباشو گوشه لب کوک گذاشت لبای گرمشو بوسید ، به قدری نوشیده بودن که کاملا مست شده بودن صدای نفس های بی طاقت کوک فضای اتاق رو پر کرده بود .....
____________________________
نویسنده ها : @ayyyyyy_9589 & @bts.stray.kids.laver
#ماه_سرخ
P14
ویو ات : با پشت دست چشمامو مالوندم تا دید بهتری داشته باشم
جونکوک با قیافه متعجب رو به روم نشسته بود، نگاه کردن بهش باعث میشد از خجالت ذوب بشم گونه هام تقریبا قرمز شده بود میتونستم صدای ضربان نامنظم قلبمو توی گوشام بشنوم
جونکوک : تو حالت خوبه ؟ به نظرت مضطرب میومدی
ات : اره ... اره من خوبم و بابت چند دقیقه پیش متسفام ، کار احمقانه ای که انجام ندادم ، دادم ؟؟ از خجالت قرمز شده بودم با به یاد اوردن لمس کردن بدن نیمه برهنه کوک که الان با یه تیشرت نخی سبز پوشیده شده بود احساس شرم کردم
جونکوک : نه کار احمقانه ای انجام ندادی جدی میگم فقط .....
ات : فقط؟
جونکوک دستی به موهاش کشید گفت : تو منو با یکی دیگه اشتباه گرفته بودی
سوهو ؟ درسته تو منو سوهو صدا میکردی !
ات دستامو روی صورتم گذاشتم با صدای گرفته ای گفتم : اره ... سوهو ببخشید
جونکوک پوز خند شیطنت آمیزی زدو پرسید : خیلی جذابم مگه نه ؟
ات : فقط خفه شو
جونکوک خنده ای تمام مدت تلاش میکرد کنترلش کنه رو سر داد گفت : خدای من اگه جلوتو نگرفته بودم میخواستی .... میخواستی منو ببوسی
فکرشو بکن یه پیر دختر ۱۹۰ ساله میخواست منو ببوسه
ات از شرم سرخ شده بود : جونکوک پس کننننن خب !!
صدای خنده های بی وقفه کوک فضای سرشار از سکوت عمارت رو پر کرده بود خیلی وقت بود که صدای خنده از ته دل نشنیده بود ... حاظر بود هرچی داره رو بده تا کوک براش بخنده خنده های شیرینی که اونو یاد معشوقش می انداخت
جونکوک دوباره گیلاسشو پر کرد گفت : شراب سفید شوخیت گرفته ؟
ات تلو تلو خوران گیلاسشو روی میز گذاشت گفت : چرا که نه ؟ آروم آروم خودشو به جونکوک نزدیک کرد نفسای گرمش صورتشو قلقلک میداد
ات توی گوشش نجوا کرد : البته شراب سفید به خوشمزگی تو نیست مگه نه ؟
کوک پوز خندی زدو با یه دست ات رو روی پاهاش نشوند با دست دیگش یه گیلاس دیگه پر کرد
ات با انگشتای سردش تمام اجزای صورت کوک رو لمس میکرد
جونکوک گیلاسشو به لباس نزدیک تر کرد اما ات قبل از اینکه کوک دوباره بنوشه گیلاسو از دستش قاپید
جونکوک اخمی کرد ات رو به خودش بیشتر فشورد
ات آروم لباشو گوشه لب کوک گذاشت لبای گرمشو بوسید ، به قدری نوشیده بودن که کاملا مست شده بودن صدای نفس های بی طاقت کوک فضای اتاق رو پر کرده بود .....
____________________________
نویسنده ها : @ayyyyyy_9589 & @bts.stray.kids.laver
۱.۴k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.