اخرین پارته فعلییییی
اخرین پارته فعلییییی
خیلی وقت بود میخواستم این موضوعو بنویسم ایده نداشتم...
موضوع: یک جلسه ی عادی در تنجیکو
_________________________________________
ایزانا: لال بمیرید پادشاه میخواد یه موضوعو بنالههههههههههه
ریندو: پس کاکوچو پرنسس کجاست؟ 🗿
ایزانا: تو کوچته... کاکوچو گمشو بیاا
ریندو: ادم با زنش اینطوری نمیحرفه.. زشته🗿
*ایزانا با حاله سیاه برگشت سمته رین*
ران: داداشه گلم خفه شو الان به چخت میده... بعده تو هم منو به چخ میده 🗿💔
رین: چشم🗿👍🏻
*کاکوچو اومد*
*همه براش دست زدن، برگای کاکوچو ریخت*
رین: خوش اومدی پرنسسه ایزانا🗿
*ایزانا رفت سمته رین....... و ما الان یه ریندوی پاپیون خورده با عینکه شکسته مشاهده میکنیم🗿*
شیون: ژوننن چه پاپیون صورتیه گشنگی... شبی چند ریندو خانوم؟ 🗿
ریندو: خفه شو و بمیر
شیون: جونننن تو فقط عصبی شو اوففففففف🗿
*ایزانا که این وسط سلیطه بازی درمیاره و ریندو را بیشتر حرص میدهد🗿💔*
موچی: میشه سریع تر زر بزنی ایزانا ی سلیطه؟؟
ران: موافقم
ایزانا: حالا که اینجوریه دیرتر زر میزنم..
کاکوچو: ما بیکار نیستیم مثله تو لعنتی.. بنال 🗿
ایزانا: نمینالم و تو هیچ گوهی نمیتونی بخوری*یکی زد پس کله کاکو*
کاکو: درد داشت... خیلیم درد داشت💔🗿
رین: دست رو زنت بلند میکنی؟؟ زشته زشته واقعن🗿
ایزانا: کاری نکن اون پاپیونو از رو سرت به کونت انتقال بدم... دهنتو ببند.......
خب ببینید نوکر های کون گشادم... میریم توکیو رو به اتیش بکشیم🗿... منم میزنم اون کوتوله ی عنترو نابود میکنم.... اما قبلش... میخوام همتونو یه دور کتک بزنم انرژی بگیرم🗿
موچی: ما گوناه داریم... 🗿💔
رین: به ما رحم نمیکنی به زنت رحم کن💔🗿
هانما: خوشبخانه پاهات به سر من نمیرسه🗿
ایزانا: به پایینت که میرسه🗿👍🏻
کیساکی: دستت به من بخورع خواهرتو نمیکشم🗿🔪
ایزانا: تورو نمیزنم چهار چشم وحشی نشو🗿
موچو: اصن تو چرا برعکسی؟؟؟ ملت بقیه رو میزنن انرژیشون تموم میشه تو انرژی میگیری؟؟؟؟؟ 🗿💔
ایزانا: هرچی بیشتر زر بزنید بیشتر کتکتون میزنم=-=
ران: عشقم امشب در خدمته توام منو نزن پادشاهم🗿*چسپد به ایزی، ایزی هم کمرش رو گرفت*
کاکوچو: ازش دور شو🗿🔪من خودم هستم نیازی به تو نیست🔪🗿*چاقو به دست میشود*
ران: گوهر خوردم عررررررررر*جیغ دخترونه*
*ایزانا رفت خودکشی کنه که همچنین نوکر های احمقی داره🗿💔*
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
لایک کنید برگشتم خوشحال شم😀💔
خیلی وقت بود میخواستم این موضوعو بنویسم ایده نداشتم...
موضوع: یک جلسه ی عادی در تنجیکو
_________________________________________
ایزانا: لال بمیرید پادشاه میخواد یه موضوعو بنالههههههههههه
ریندو: پس کاکوچو پرنسس کجاست؟ 🗿
ایزانا: تو کوچته... کاکوچو گمشو بیاا
ریندو: ادم با زنش اینطوری نمیحرفه.. زشته🗿
*ایزانا با حاله سیاه برگشت سمته رین*
ران: داداشه گلم خفه شو الان به چخت میده... بعده تو هم منو به چخ میده 🗿💔
رین: چشم🗿👍🏻
*کاکوچو اومد*
*همه براش دست زدن، برگای کاکوچو ریخت*
رین: خوش اومدی پرنسسه ایزانا🗿
*ایزانا رفت سمته رین....... و ما الان یه ریندوی پاپیون خورده با عینکه شکسته مشاهده میکنیم🗿*
شیون: ژوننن چه پاپیون صورتیه گشنگی... شبی چند ریندو خانوم؟ 🗿
ریندو: خفه شو و بمیر
شیون: جونننن تو فقط عصبی شو اوففففففف🗿
*ایزانا که این وسط سلیطه بازی درمیاره و ریندو را بیشتر حرص میدهد🗿💔*
موچی: میشه سریع تر زر بزنی ایزانا ی سلیطه؟؟
ران: موافقم
ایزانا: حالا که اینجوریه دیرتر زر میزنم..
کاکوچو: ما بیکار نیستیم مثله تو لعنتی.. بنال 🗿
ایزانا: نمینالم و تو هیچ گوهی نمیتونی بخوری*یکی زد پس کله کاکو*
کاکو: درد داشت... خیلیم درد داشت💔🗿
رین: دست رو زنت بلند میکنی؟؟ زشته زشته واقعن🗿
ایزانا: کاری نکن اون پاپیونو از رو سرت به کونت انتقال بدم... دهنتو ببند.......
خب ببینید نوکر های کون گشادم... میریم توکیو رو به اتیش بکشیم🗿... منم میزنم اون کوتوله ی عنترو نابود میکنم.... اما قبلش... میخوام همتونو یه دور کتک بزنم انرژی بگیرم🗿
موچی: ما گوناه داریم... 🗿💔
رین: به ما رحم نمیکنی به زنت رحم کن💔🗿
هانما: خوشبخانه پاهات به سر من نمیرسه🗿
ایزانا: به پایینت که میرسه🗿👍🏻
کیساکی: دستت به من بخورع خواهرتو نمیکشم🗿🔪
ایزانا: تورو نمیزنم چهار چشم وحشی نشو🗿
موچو: اصن تو چرا برعکسی؟؟؟ ملت بقیه رو میزنن انرژیشون تموم میشه تو انرژی میگیری؟؟؟؟؟ 🗿💔
ایزانا: هرچی بیشتر زر بزنید بیشتر کتکتون میزنم=-=
ران: عشقم امشب در خدمته توام منو نزن پادشاهم🗿*چسپد به ایزی، ایزی هم کمرش رو گرفت*
کاکوچو: ازش دور شو🗿🔪من خودم هستم نیازی به تو نیست🔪🗿*چاقو به دست میشود*
ران: گوهر خوردم عررررررررر*جیغ دخترونه*
*ایزانا رفت خودکشی کنه که همچنین نوکر های احمقی داره🗿💔*
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
لایک کنید برگشتم خوشحال شم😀💔
۷.۶k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.