پارت ۹
پارت ۹
ویو ات
لباسامو در آوردم و رفتم حموم زیر دوش داشتم ب اتفاقاتی ک افتاد فک میکردم ….
بعد از ۲۰ مین از حموم اومدم ی تیشترت مشکی ساده پوشیدم چون بلند بود شلوار نپوشیدم دیدم کت جیمین رو تختمه .. موهامو خشک کردم و گذاشتم باز باشه کت جیمین رو ورداشتم و ب سمت اتاق کارش قدم ورداشتم … در زدم
_ بیا تو
+ عام اومدم کتتو بر گردونم
رفتم جای مبل مشکی تو اتاقش و کتش رو روی مبل گذاشتم
اومدم از اتاق خارج شم ک با صدای جیمین متوقف شدم
_ ات
+ بله
_ فردا قراره با شریکام بریم بار اما برای قرار داد و تو هم باید باهام بیای
+ چرا باید منو ببری
_ چون تمام شریکام با بابام در ارتباطن و بابام آمار منو ازشون میگیره … بهم گف سر هر قرار دادی باید ات هم همراهت باشه همراهم نیای هردومون بیچاره ایم اوکی ؟
+ عا .. اوکی
از اتاق خارج شدم …
ویو جیمین
همین ک رفتارش باهام بهتر شده خودش نشون میده ک دارم موفق میشم چیزی تا ی زندگی آروم و با عشق داشتن نمونده
( پرش زمانی ب فردا )
ویو ات ……..
ویو ات
لباسامو در آوردم و رفتم حموم زیر دوش داشتم ب اتفاقاتی ک افتاد فک میکردم ….
بعد از ۲۰ مین از حموم اومدم ی تیشترت مشکی ساده پوشیدم چون بلند بود شلوار نپوشیدم دیدم کت جیمین رو تختمه .. موهامو خشک کردم و گذاشتم باز باشه کت جیمین رو ورداشتم و ب سمت اتاق کارش قدم ورداشتم … در زدم
_ بیا تو
+ عام اومدم کتتو بر گردونم
رفتم جای مبل مشکی تو اتاقش و کتش رو روی مبل گذاشتم
اومدم از اتاق خارج شم ک با صدای جیمین متوقف شدم
_ ات
+ بله
_ فردا قراره با شریکام بریم بار اما برای قرار داد و تو هم باید باهام بیای
+ چرا باید منو ببری
_ چون تمام شریکام با بابام در ارتباطن و بابام آمار منو ازشون میگیره … بهم گف سر هر قرار دادی باید ات هم همراهت باشه همراهم نیای هردومون بیچاره ایم اوکی ؟
+ عا .. اوکی
از اتاق خارج شدم …
ویو جیمین
همین ک رفتارش باهام بهتر شده خودش نشون میده ک دارم موفق میشم چیزی تا ی زندگی آروم و با عشق داشتن نمونده
( پرش زمانی ب فردا )
ویو ات ……..
۱۱.۱k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.