تقصیرکیست

دریاچه ناگهان طغیان کرد و باغ‌ها، روستاها و انسان‌های زیادی غرق شدند.

وقتی آب فرونشست، بازماندگان نزد #خداوند لب به شکایت گشودند، ندا آمد که: «شکایت خود را نزد دریاچه ببرید.»

#دریاچه گفت: «تقصیر رودخانه است که یکدفعه آب زیادی به سوی من سرازیر کرد.»

#رودخانه جواب داد: «تقصیر من نبود. حجم سیلاب‌هایی که امسال به من اضافه شد، دوبرابر بود. آخر من چگونه این‌همه سیلاب را در خود حفظ می‌کردم؟»

#سیلاب جواب داد: «تقصیر ما نبود. همه‌ی برف‌های کوهستان فقط ظرف چند روز آب شدند و ما سیلاب‌ها به رودهای بزرگی تبدیل شدیم.»

پس همگی شکایت نزد برف‌های کوهستان بردند.
#برف‌ها گفتند: «ایراد از ما نبود. معمولاً صنوبرها ما را در ارتفاعات نگه می‌دارند. اما اواخر زمستان امسال، آدم‌ها همه‌ی درختان کوهستان را قطع کردند.»

مردم خودشان را جمع‌و‌جور کردند و دیگر چیزی نگفتند. بعد از همه‌ی کسانی که نزدشان شکایت برده بودند، عذرخواهی کردند و برگشتند.

#حکایت‌های_فلسفی_برای_حفظ_زمین
نویسنده: #میشل_پیکمال
مترجم: #مهدی_ضرغامیان
#نشر_آفرینگان
#فبک#فلسفه_برای_کودکان
#VIDEO
دیدگاه ها (۷)

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم

انیمیشن چرخ دنده ها

هنگام روبرو شدن با یک پرسش حساس چه کنیم

انیمیشن بازی جری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط