به مناسبت شهادت
به مناسبت شهادت
امام حسن عسگری
(علیه السلام):
مردِ جوان دارد
وصیت مینویسد/
میگرید و ذکر
مصیبت مینویسد
دنیا برای رحمت
او جا ندارد/
آه این غریب از رفع
زحمت مینویسد
از شرح حال خود
سخن میراند اما/
انگار در توصیف
غربت مینویسد
کاتب ندارد این امیر از
بس که تنهاست/
از دردِ خود در کنج
خلوت مینویسد
غربت درِ این خانه را
از پشت بسته است/
مهمان ندارد؛ جای
صحبت، مینویسد
خمس و زکات شیعیان
را می شمارد/
سهم فقیران را به
دقت مینویسد
در چند خط میگوید
از حج و ثوابش/
این بند را با اشک
حسرت مینویسد
پیش از نمازِ واپسینش
رو به قبله/
از خاطراتش چند
رکعت مینویسد
زندان به زندان با نماز
و روزه و عشق/
دربان به دربان درسِ
عبرت مینویسد
حتی برای خشم
شیرانِ درنده/
با چشمهایش از
محبت مینویسد
بعد از شکایت از
جفای این زمانه/
در سر رسید فصل
غیبت مینویسد:
من زود دارم میروم
اما میایم/
با احتیاط از رازِ رجعت
مینویسد
مینوشد آب و یاد
اجدادش میافتد/
با رعشه از آزار
شربت مینویسد
سر را به پای طفل
گندمگون نهاده است/
بر طالعش حکم
امامت مینویسد
فردا خلیفه بر درِ این
خانه با زهر
از مرگِ او جای
شهادت مینویسد
بازار سامرّا سیهپوش
است و خاموش/
بر در حدیثِ حفظِ
حرمت مینویسد
با دستهای کوچکش
یک طفلِ معصوم/
نام پدر را روی تربت
مینویسد
(انسیه سادات هاشمی-قم)
امام حسن عسگری
(علیه السلام):
مردِ جوان دارد
وصیت مینویسد/
میگرید و ذکر
مصیبت مینویسد
دنیا برای رحمت
او جا ندارد/
آه این غریب از رفع
زحمت مینویسد
از شرح حال خود
سخن میراند اما/
انگار در توصیف
غربت مینویسد
کاتب ندارد این امیر از
بس که تنهاست/
از دردِ خود در کنج
خلوت مینویسد
غربت درِ این خانه را
از پشت بسته است/
مهمان ندارد؛ جای
صحبت، مینویسد
خمس و زکات شیعیان
را می شمارد/
سهم فقیران را به
دقت مینویسد
در چند خط میگوید
از حج و ثوابش/
این بند را با اشک
حسرت مینویسد
پیش از نمازِ واپسینش
رو به قبله/
از خاطراتش چند
رکعت مینویسد
زندان به زندان با نماز
و روزه و عشق/
دربان به دربان درسِ
عبرت مینویسد
حتی برای خشم
شیرانِ درنده/
با چشمهایش از
محبت مینویسد
بعد از شکایت از
جفای این زمانه/
در سر رسید فصل
غیبت مینویسد:
من زود دارم میروم
اما میایم/
با احتیاط از رازِ رجعت
مینویسد
مینوشد آب و یاد
اجدادش میافتد/
با رعشه از آزار
شربت مینویسد
سر را به پای طفل
گندمگون نهاده است/
بر طالعش حکم
امامت مینویسد
فردا خلیفه بر درِ این
خانه با زهر
از مرگِ او جای
شهادت مینویسد
بازار سامرّا سیهپوش
است و خاموش/
بر در حدیثِ حفظِ
حرمت مینویسد
با دستهای کوچکش
یک طفلِ معصوم/
نام پدر را روی تربت
مینویسد
(انسیه سادات هاشمی-قم)
۵۵۷
۰۹ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.