پارت ۹ (ی نقش جدید در چند پارت آینده اضافه خواهد شد)
بطری رو چرخوند که به لارا و سوک هون افتاد
لارا : جرعت یا حقیقت ؟
سوک هون : حقیقت
لارا : تا حالا قبل من با چند نفر بودی ؟
سوک هون : فقط تو
لارا : بابا بچم پاکه
همه خندیدن
بطری رو چرخوند که با ا.ت و تهیونگ افتاد
- کراشت کیه؟
+سوال سختیه میشه یکی دیگه بپرسی
- خب خب پس مهمه بگو کیه
همه : بگو کیه بگو کیه بگو کیه
+باشه بابا خب راستش چطور بگم
ا.ت هست رو ا.ت کراش دارم
همه باهم : چیییییییی
- واووو باورم نمیشه
بطری رو چرخوند که بازم به ا.ت افتاد ولی ایندفعه با کوک
×جرعت یا حقیقت ؟
- میخوام دختر بدی باشم پس جرعت
×مطمئنی
- آره
×باید منو ببوسی
- چیی
× خودت گفتی
- هه هرچی به جز این
همه : ببوسش ببوسش ببوسش
- باشه باشه فقط ی لحظه اهههه
ا.ت رفت جلو و لباش رو روی لبای جونگ کوک گذاشت و ....
همه : واییی چه کاپل قشنگی بشید
-گوه نخورید انقدر
بریم ادامه بازی
کمی بازی کردن و همه خسته شدن و رفتن خوابیدن
"فردا صبح "
مدیر : توجه توجه اسامی که میگم تو بازی گروهی باهم هستن
لارا و سوک هون ، لیانا و شی هانگ ، میرا و جونگ سوک ، جونگکوک و سویون ، ا.ت و تهیونگ
خب خب بازی اینطوری که هرگروه باید ۵ روبان از بین جنگل پیدا کنه و ۳ گروه اول برنده هستن
و جایزه هم ۱ هفته بدون مشق است
همه: جیغ و دست (منم بودم همینکارو میکردم🗿)
خب شروع شد
- ته بریم؟
+بریم
ا.ت ویو
رفتیم تو جنگل و کلی گشتیم و ۴تا پیدا کردیم
داشتیم دنبال یکی دیگه میگشتیم که چشمم به کوک و سویون افتاد ، حالم از اون دختره بهم میخوره همش عشوه میاد عیششش
ولش کن
- تهیونگ اونجارو ببین ی روبان دیگه بالای درخته ولی
من میرم بیارم
+ باشه برو حواسم بهت هست
رفتن بالا که روبان و برداشتم و خواستم بیام پایین که پام لیز خورد و روی تهیونگ افتادم و لبامون روی هم قرار گرفت
چند دقیقه ای اونجوری بودیم و من که هنوز تو شوک بودم زود بلند شدم و گفت خیلی خیلی ببخشید
+ اشکال نداره خوب بود
-چی!
+ امم چیزه منظورم اینه که پیش میاد
-آها
خب زود بریم به مدیر بگیم همرو پیدا کردیم
بدو بدو به سمت مدیر حرکت کردن و روبان هارو نشون دادن و مدیر از میکروفن گفت گروه اول کیم ا.ت و کیم تهیونگ
همون لحظه سویون و کوک هم اومدن
مدیر : گروه دوم لی سویون و جئون جونگکوک
و گروه سوم شی میون و پارک سوجون
برنده ها تبریک میگم و بچه هایی که داخل جنگلن بازی تموم شد لطفا به اردوگاه ها برگردید
'غروب'
مدیر : بچه ها هرکی داوطلب هست بره و چوب پیدا کنه برای آتیش و با دوستاش دور آتش میتونه مارشملو یا چای یا هرچی میخواد بخوره
-من داوطلب میشم
×منم همینطور
ا.ت ویو
رفتم داخل جنگل و کلی چوب پیدا کردم که ی صدایی شنیدم مثل کشیده شدن ی چیزی سریع از اونجا دور شدم و داشتم میدوییدم که به کوک خوردن
- آخ ببخشید
×حواست کجاس
کا یهو دیدم ی مار روی درخته و داره به سمت کوک میاد که
- کوک پشتت
و سریع رفتم جلوش وایسادم و به جای کوک مار به سمت منو اومد و بعدش سرم گیج رفت و سیاهی
×ا.تتتتتتتت. صدامو میشنویییی؟؟؟؟؟
لارا : جرعت یا حقیقت ؟
سوک هون : حقیقت
لارا : تا حالا قبل من با چند نفر بودی ؟
سوک هون : فقط تو
لارا : بابا بچم پاکه
همه خندیدن
بطری رو چرخوند که با ا.ت و تهیونگ افتاد
- کراشت کیه؟
+سوال سختیه میشه یکی دیگه بپرسی
- خب خب پس مهمه بگو کیه
همه : بگو کیه بگو کیه بگو کیه
+باشه بابا خب راستش چطور بگم
ا.ت هست رو ا.ت کراش دارم
همه باهم : چیییییییی
- واووو باورم نمیشه
بطری رو چرخوند که بازم به ا.ت افتاد ولی ایندفعه با کوک
×جرعت یا حقیقت ؟
- میخوام دختر بدی باشم پس جرعت
×مطمئنی
- آره
×باید منو ببوسی
- چیی
× خودت گفتی
- هه هرچی به جز این
همه : ببوسش ببوسش ببوسش
- باشه باشه فقط ی لحظه اهههه
ا.ت رفت جلو و لباش رو روی لبای جونگ کوک گذاشت و ....
همه : واییی چه کاپل قشنگی بشید
-گوه نخورید انقدر
بریم ادامه بازی
کمی بازی کردن و همه خسته شدن و رفتن خوابیدن
"فردا صبح "
مدیر : توجه توجه اسامی که میگم تو بازی گروهی باهم هستن
لارا و سوک هون ، لیانا و شی هانگ ، میرا و جونگ سوک ، جونگکوک و سویون ، ا.ت و تهیونگ
خب خب بازی اینطوری که هرگروه باید ۵ روبان از بین جنگل پیدا کنه و ۳ گروه اول برنده هستن
و جایزه هم ۱ هفته بدون مشق است
همه: جیغ و دست (منم بودم همینکارو میکردم🗿)
خب شروع شد
- ته بریم؟
+بریم
ا.ت ویو
رفتیم تو جنگل و کلی گشتیم و ۴تا پیدا کردیم
داشتیم دنبال یکی دیگه میگشتیم که چشمم به کوک و سویون افتاد ، حالم از اون دختره بهم میخوره همش عشوه میاد عیششش
ولش کن
- تهیونگ اونجارو ببین ی روبان دیگه بالای درخته ولی
من میرم بیارم
+ باشه برو حواسم بهت هست
رفتن بالا که روبان و برداشتم و خواستم بیام پایین که پام لیز خورد و روی تهیونگ افتادم و لبامون روی هم قرار گرفت
چند دقیقه ای اونجوری بودیم و من که هنوز تو شوک بودم زود بلند شدم و گفت خیلی خیلی ببخشید
+ اشکال نداره خوب بود
-چی!
+ امم چیزه منظورم اینه که پیش میاد
-آها
خب زود بریم به مدیر بگیم همرو پیدا کردیم
بدو بدو به سمت مدیر حرکت کردن و روبان هارو نشون دادن و مدیر از میکروفن گفت گروه اول کیم ا.ت و کیم تهیونگ
همون لحظه سویون و کوک هم اومدن
مدیر : گروه دوم لی سویون و جئون جونگکوک
و گروه سوم شی میون و پارک سوجون
برنده ها تبریک میگم و بچه هایی که داخل جنگلن بازی تموم شد لطفا به اردوگاه ها برگردید
'غروب'
مدیر : بچه ها هرکی داوطلب هست بره و چوب پیدا کنه برای آتیش و با دوستاش دور آتش میتونه مارشملو یا چای یا هرچی میخواد بخوره
-من داوطلب میشم
×منم همینطور
ا.ت ویو
رفتم داخل جنگل و کلی چوب پیدا کردم که ی صدایی شنیدم مثل کشیده شدن ی چیزی سریع از اونجا دور شدم و داشتم میدوییدم که به کوک خوردن
- آخ ببخشید
×حواست کجاس
کا یهو دیدم ی مار روی درخته و داره به سمت کوک میاد که
- کوک پشتت
و سریع رفتم جلوش وایسادم و به جای کوک مار به سمت منو اومد و بعدش سرم گیج رفت و سیاهی
×ا.تتتتتتتت. صدامو میشنویییی؟؟؟؟؟
۳.۲k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.