وانشات ته ته و ا/ت
وانشات خواب قلقلکی
نویسنده:کاملیا
کاپل:(ا/ت یعنی تو)وتهیونگ
توی خواب خوش بودی
داشتی خواب میدیدی داشت ازت خواستگاری میکرد
جلوت زانو زد
جعبه حلقه رو باز کرد و گفت
_با من ازدواج میکنی ا/ت
تاخواستی بگی آره یه چیزی زیر پات حس کردی
انگار قلقلکت میداد
اما دلت نمیخواست از اون خواب شیرین بیدار بشی
ولی چه میشه کرد
قلقلک زیر پات بیشتر میشد
چشمات و باز کردی و دیدی تهیونگ پاتو از زیر پتو آورده بیرون و داره قلقلکت میده
+تهیونگ؟؟؟؟
_هوم؟
+چه کار میکنی؟
_خودت میبینی دیگه"^"
+چرا منو از خواب خوشم بیدار کردی آخه
_چه خوابی دیدی
+داشت ازم خواستگاری میکرد
_چییییییی داشت ازت خواستگاری میکرد؟؟؟خیلی بیشعوری
+خو چرااا
_تو به من و عشقمون و بچمون خیانت کردی
+یاااااا چی میگی بابا ما از اون کارا باهم نکردیم فوق فوقش یه لب و گردن بوده در ظمن منظورم تو بود
_خب باشه رفتم تو فاز فیلم ولی انصافا خواب دیدی من ازت خواستگاری کردم؟؟
+هوم*_*
_میخوای ازت خواستگاری کنم؟البته حلقه ندارم:/
+آره آره
_باشه......میشه...با....من.....ازدواج کنی؟؟؟؟
+آرههههههههههه
و پریدی بغلش
_ا/ت خفه شدم
+بهتر
_واقعا که اگه خفه بشم دیگه نمیتونیم پنج تا بچه بیاریم
این و که گفت از بغلش اومدی بیرون و با خجالت گفتی
+پنج تااااااا
_آره خیلی خوبه
+انصافا برا بچه ها میگی یا کار های اونجوریش
_هردوشون
+نمیگی منم پاره میشم
_خوب باشه سه تا
+اینم زیاده ولی باشه
_خوب ازدواج کردیم حالا کادو چی بهم میدی
+اهمم اهمم منظور
_ای خدا خوب لب.....لب میخوام
+برو از دختر همسایه بگیر:/
_واقعا اصلا میرم دختر هم سایه میگیرم
+باشه باشه غلت کردم
این و گفتی و رفتی نزدیکش
دوتا دستات و گذاشتی روی سینه هاش و اونم دستاشو دور کمرت حلقه کرد
لبات و گذاشتی رو لباشو و بعد یکم نفس کم اودین و جدا شدین
_نمیشه بقیه کارا رو هم بکنیم
+جناب منحرف بقیش برای شب
_باش بیب
+میای بریم صبحانه بخوریم
_باش بریم..........
نویسنده:کاملیا
کاپل:(ا/ت یعنی تو)وتهیونگ
توی خواب خوش بودی
داشتی خواب میدیدی داشت ازت خواستگاری میکرد
جلوت زانو زد
جعبه حلقه رو باز کرد و گفت
_با من ازدواج میکنی ا/ت
تاخواستی بگی آره یه چیزی زیر پات حس کردی
انگار قلقلکت میداد
اما دلت نمیخواست از اون خواب شیرین بیدار بشی
ولی چه میشه کرد
قلقلک زیر پات بیشتر میشد
چشمات و باز کردی و دیدی تهیونگ پاتو از زیر پتو آورده بیرون و داره قلقلکت میده
+تهیونگ؟؟؟؟
_هوم؟
+چه کار میکنی؟
_خودت میبینی دیگه"^"
+چرا منو از خواب خوشم بیدار کردی آخه
_چه خوابی دیدی
+داشت ازم خواستگاری میکرد
_چییییییی داشت ازت خواستگاری میکرد؟؟؟خیلی بیشعوری
+خو چرااا
_تو به من و عشقمون و بچمون خیانت کردی
+یاااااا چی میگی بابا ما از اون کارا باهم نکردیم فوق فوقش یه لب و گردن بوده در ظمن منظورم تو بود
_خب باشه رفتم تو فاز فیلم ولی انصافا خواب دیدی من ازت خواستگاری کردم؟؟
+هوم*_*
_میخوای ازت خواستگاری کنم؟البته حلقه ندارم:/
+آره آره
_باشه......میشه...با....من.....ازدواج کنی؟؟؟؟
+آرههههههههههه
و پریدی بغلش
_ا/ت خفه شدم
+بهتر
_واقعا که اگه خفه بشم دیگه نمیتونیم پنج تا بچه بیاریم
این و که گفت از بغلش اومدی بیرون و با خجالت گفتی
+پنج تااااااا
_آره خیلی خوبه
+انصافا برا بچه ها میگی یا کار های اونجوریش
_هردوشون
+نمیگی منم پاره میشم
_خوب باشه سه تا
+اینم زیاده ولی باشه
_خوب ازدواج کردیم حالا کادو چی بهم میدی
+اهمم اهمم منظور
_ای خدا خوب لب.....لب میخوام
+برو از دختر همسایه بگیر:/
_واقعا اصلا میرم دختر هم سایه میگیرم
+باشه باشه غلت کردم
این و گفتی و رفتی نزدیکش
دوتا دستات و گذاشتی روی سینه هاش و اونم دستاشو دور کمرت حلقه کرد
لبات و گذاشتی رو لباشو و بعد یکم نفس کم اودین و جدا شدین
_نمیشه بقیه کارا رو هم بکنیم
+جناب منحرف بقیش برای شب
_باش بیب
+میای بریم صبحانه بخوریم
_باش بریم..........
۸۳.۹k
۲۲ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.