فیک مدرسه قلدر ها
پارت ۲
فیک:مدرسه قلدرها
ویو ا٫ت:
رسیدم خونه رفتم بالا تو اتاقم اتاقم مشکی سفید بود من از اون دختر ها نیستم همه چیز هام رنگی باشه
هر چیزی که دارم مشکیه خوب 🌚
دختر های دیگه بهم میگم پسر خدای شبیه پسرام 💅
موهام متوسطه
کلا با دختر بودن آشنایی ندارم.
خوب وسایل های که فردا تو مدرسه لازم داشتم را برداشتم.
یه ثانیه چشمم خورد که لانچیکو با خودم فک
کردم پسره های اونجا خطرناکن؟🤦♀🥊
پس برش داشتم.
زنگ زدم به دوستم جنی گفتم بیاد اینجا
ا٫ت: الو؟ الو؟
جنی: سلام ا٫ت خوبی چخ خبر؟
ا٫ت: هیچی چ خبر از بچه ها خوبن
جنی : آره بابا در کمال آرامش گرفتن به احتمال ٪۱۰۰ کبیدن😀( خوابیدن)
ا٫ت: میگم جنی پاشو بیا آینجا خونه ما
جنی : اوکی باشه تا ۱۰ مین( من به دقیقه میگم مین ) اونجام
ا٫ت:باشه ممنون 🙂🦋
لایک با تشکر🌚🕸
منم برم بکپم 💅☠💔
فیک:مدرسه قلدرها
ویو ا٫ت:
رسیدم خونه رفتم بالا تو اتاقم اتاقم مشکی سفید بود من از اون دختر ها نیستم همه چیز هام رنگی باشه
هر چیزی که دارم مشکیه خوب 🌚
دختر های دیگه بهم میگم پسر خدای شبیه پسرام 💅
موهام متوسطه
کلا با دختر بودن آشنایی ندارم.
خوب وسایل های که فردا تو مدرسه لازم داشتم را برداشتم.
یه ثانیه چشمم خورد که لانچیکو با خودم فک
کردم پسره های اونجا خطرناکن؟🤦♀🥊
پس برش داشتم.
زنگ زدم به دوستم جنی گفتم بیاد اینجا
ا٫ت: الو؟ الو؟
جنی: سلام ا٫ت خوبی چخ خبر؟
ا٫ت: هیچی چ خبر از بچه ها خوبن
جنی : آره بابا در کمال آرامش گرفتن به احتمال ٪۱۰۰ کبیدن😀( خوابیدن)
ا٫ت: میگم جنی پاشو بیا آینجا خونه ما
جنی : اوکی باشه تا ۱۰ مین( من به دقیقه میگم مین ) اونجام
ا٫ت:باشه ممنون 🙂🦋
لایک با تشکر🌚🕸
منم برم بکپم 💅☠💔
۳.۲k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.