عشق دنباله دار 《☆》پارت۱۲
عشق دنباله دار 《☆》پارت۱۲
که یهو قلبم درد گرفت لعنتی الان دیگه نه دستمو گزاشتم رو قلبم و نفس نفس میزدم
!هه خودتو به موش مردگی نزن
ارا:/نفس نفس میزنه
!با تو هم خانم جانگ/داد
که سرم گیج رفت و سیاهی.........
تهیونگ ویو:
ریاضی که تموم شد دیدم ارا و سوا و ی دختر دیگه باهم حرف میزنن خیلی مشکوک بودن اهمیت ندادم و رفتم سر کلاس تجربی داشتیم که استاد از ارا سوال پرسید ولی ارا حواسش جای دیگه بود بعد استاد با ارا دعوا کرد که ارا حالش بد شد نفس نفس میزد که یهو غش کرد دخترا جیغ زدن سوا رفت پیشش
سوا:ارا ارا خوبی
!چش شده
سوا:نمیدونم ارا ارا
!کوک و تهیونگ سریع ارا رو ببرین درمانگاه
کوک و ته:چشم
ارا رو با کوک بردیم درمانگاه
نیم ساعت بود ارا تو بود منو کوک جلو در منتظر بودیم
کوک:هوففف چرا نمیادد
ته:چمیدونم
که خانمه اومد بیرون
ته:خانم چیشد حالش خوبه
خانمه:حالش الان خوبه ولی شما میدونستید بیماری قلبی داره
ته:چی
خانم:ایشون بیماری قلبمی دارن و باید برن دکتر حال قلبشون خوب نیست
کوک:فهمیدم
خانم:خب دیگه میتونین برین تو هروقت بیدارشد بهش بگین باید حتما دکتر بره وگرنه خطرناک میشه
ته:چشم خیلی ممنونم
با کوک رفتیم تو عین بچه گربه ها خوابیده بود
کوک:هوففف باورت میشه
ته:چیو
کوک:اینکه بیماری قلبی داره
ته:نه
کوک:هی فک کنم داره بیدار میشه
ته:ارا صدامو میشنوی
کوک:ارا
ارا:من کجام/سرد
ته:درمانگاهی
بلند شد بره که
کوک: صب کن حالت خوبه؟
ارا:خوبم
بلند شد و رفت ماهم رفتیم سالن غذا خوری
ارا ویو:
.
.
.
؟:آرااا
توکیی
؟:من مامانتم
مامان تویی
؟:آره دخترم منم
مامان دلم برات تنگ شده
؟:منم عزیزم
نمیای پیشم م.من حالم خیلی بده🥺
؟:نمیتونم دخترم من مُردم
هق هق مامان.نیی لطفا برگرد
؟:نمیتونم عزیزم
چ.چرا 🥺
؟ :دخترم جوابت پیش مامان بزرگته پیداش کن
واقعا
؟:آره قشنگم
مامان لطفا تنهام نزار من خیلی تنهام
؟:نگران نباش دخترم درست میشه
؟:دخترم بیدار شو
نمیخوام
؟:بیدار شو
نه نهه نهه مامانم نمیخوام برم نههههههههههه
.
.
.
چشمام رو باز کردم که با تهیونگ و کوک روبرو شدم داشتم خواب میدیدم؟ بدو بدو رفتم دست شویی که اشکم در اومد ۵ دیقه بعد رفتم بیرون داشتم دستامو میشستم که جیا و نوچه هاش اومدن
جیا:به به هرزه اینجا چیکار میکنی
آب رو بستم و به سمتشون برگشتم
ارا:ت و نوچه هات اینجا چیکار میکنین/سرد
بورام:هرزه عوضی
ارا:اسم خودتو رو من نزار مادر ج**ه/سرد
بورا:توعه عوضی چه گهی میخوری هانننن
یونجی:اروم باش بورا
(بازم میگم مکالمه های ارا یا معمولیه یا سرد مهربون یا با خنده حرف نمیزنه)
جیا یه مشت زد که منم انقدر زدمش به غلط کردن افتاد بورام و یونجی منو زیاد زدن
............
که یهو قلبم درد گرفت لعنتی الان دیگه نه دستمو گزاشتم رو قلبم و نفس نفس میزدم
!هه خودتو به موش مردگی نزن
ارا:/نفس نفس میزنه
!با تو هم خانم جانگ/داد
که سرم گیج رفت و سیاهی.........
تهیونگ ویو:
ریاضی که تموم شد دیدم ارا و سوا و ی دختر دیگه باهم حرف میزنن خیلی مشکوک بودن اهمیت ندادم و رفتم سر کلاس تجربی داشتیم که استاد از ارا سوال پرسید ولی ارا حواسش جای دیگه بود بعد استاد با ارا دعوا کرد که ارا حالش بد شد نفس نفس میزد که یهو غش کرد دخترا جیغ زدن سوا رفت پیشش
سوا:ارا ارا خوبی
!چش شده
سوا:نمیدونم ارا ارا
!کوک و تهیونگ سریع ارا رو ببرین درمانگاه
کوک و ته:چشم
ارا رو با کوک بردیم درمانگاه
نیم ساعت بود ارا تو بود منو کوک جلو در منتظر بودیم
کوک:هوففف چرا نمیادد
ته:چمیدونم
که خانمه اومد بیرون
ته:خانم چیشد حالش خوبه
خانمه:حالش الان خوبه ولی شما میدونستید بیماری قلبی داره
ته:چی
خانم:ایشون بیماری قلبمی دارن و باید برن دکتر حال قلبشون خوب نیست
کوک:فهمیدم
خانم:خب دیگه میتونین برین تو هروقت بیدارشد بهش بگین باید حتما دکتر بره وگرنه خطرناک میشه
ته:چشم خیلی ممنونم
با کوک رفتیم تو عین بچه گربه ها خوابیده بود
کوک:هوففف باورت میشه
ته:چیو
کوک:اینکه بیماری قلبی داره
ته:نه
کوک:هی فک کنم داره بیدار میشه
ته:ارا صدامو میشنوی
کوک:ارا
ارا:من کجام/سرد
ته:درمانگاهی
بلند شد بره که
کوک: صب کن حالت خوبه؟
ارا:خوبم
بلند شد و رفت ماهم رفتیم سالن غذا خوری
ارا ویو:
.
.
.
؟:آرااا
توکیی
؟:من مامانتم
مامان تویی
؟:آره دخترم منم
مامان دلم برات تنگ شده
؟:منم عزیزم
نمیای پیشم م.من حالم خیلی بده🥺
؟:نمیتونم دخترم من مُردم
هق هق مامان.نیی لطفا برگرد
؟:نمیتونم عزیزم
چ.چرا 🥺
؟ :دخترم جوابت پیش مامان بزرگته پیداش کن
واقعا
؟:آره قشنگم
مامان لطفا تنهام نزار من خیلی تنهام
؟:نگران نباش دخترم درست میشه
؟:دخترم بیدار شو
نمیخوام
؟:بیدار شو
نه نهه نهه مامانم نمیخوام برم نههههههههههه
.
.
.
چشمام رو باز کردم که با تهیونگ و کوک روبرو شدم داشتم خواب میدیدم؟ بدو بدو رفتم دست شویی که اشکم در اومد ۵ دیقه بعد رفتم بیرون داشتم دستامو میشستم که جیا و نوچه هاش اومدن
جیا:به به هرزه اینجا چیکار میکنی
آب رو بستم و به سمتشون برگشتم
ارا:ت و نوچه هات اینجا چیکار میکنین/سرد
بورام:هرزه عوضی
ارا:اسم خودتو رو من نزار مادر ج**ه/سرد
بورا:توعه عوضی چه گهی میخوری هانننن
یونجی:اروم باش بورا
(بازم میگم مکالمه های ارا یا معمولیه یا سرد مهربون یا با خنده حرف نمیزنه)
جیا یه مشت زد که منم انقدر زدمش به غلط کردن افتاد بورام و یونجی منو زیاد زدن
............
۲.۰k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.