تکپارتی (درخواستی )
(وقتی به سگش حسودی میکنه و.....)
توی حال با هیونجین نشسته بودی چراغ های حال رو خاموش کرده بودین و داشتین تلویزیون میدیدین البته نور از پشت پرده ها میزد و فضا رو روشن تر میکرد
هردوتون داشتین تلویزیون میدیدین و سرگرم تلویزیون بودین که یهو تو یادت اومد سگ هیونجین هنوز غذا نخورده پاشدی به سمت کابینت آشپزخانه رفتی و غذای حیوانات رو برداشتی و براش توی ظرف غذای مخصوص خودش ریختی سگ هیونجین از فهمید تو براش غذا و دم در آشپزخونه مثل بچه ی آدم منتظر غذا بود به سمتش رفتی و کنارش نشستی اون شروع به خوردن کرد هیونجین از روی مبل بلند شد و به سمت تویی که روی زمین نشسته بودی اومد دست تورو گرفت لباش رو به لبت نزدیک کرد که تو پسش زدی و گفتی
آت :هیونجین الان جلوی بچه نباید اینکارو کنی فهمیدی
هیونجین اخم کیوتی کرد و با اخم به سگش خیره شد سگ هیونجین پرید توی بغلت و شروع کرد به لیس زدن لبات هیونجین که داشت منفجر میشد دست تورو گرفت پاهاتو دور کمرش حلقه کردی تورو به سمت اتاق برد و دیگه بقیش به من مربوط نیست تو و هیونجین اهم اهم اهم
مین سو
تابع قوانین جمهوری اسلامی
توی حال با هیونجین نشسته بودی چراغ های حال رو خاموش کرده بودین و داشتین تلویزیون میدیدین البته نور از پشت پرده ها میزد و فضا رو روشن تر میکرد
هردوتون داشتین تلویزیون میدیدین و سرگرم تلویزیون بودین که یهو تو یادت اومد سگ هیونجین هنوز غذا نخورده پاشدی به سمت کابینت آشپزخانه رفتی و غذای حیوانات رو برداشتی و براش توی ظرف غذای مخصوص خودش ریختی سگ هیونجین از فهمید تو براش غذا و دم در آشپزخونه مثل بچه ی آدم منتظر غذا بود به سمتش رفتی و کنارش نشستی اون شروع به خوردن کرد هیونجین از روی مبل بلند شد و به سمت تویی که روی زمین نشسته بودی اومد دست تورو گرفت لباش رو به لبت نزدیک کرد که تو پسش زدی و گفتی
آت :هیونجین الان جلوی بچه نباید اینکارو کنی فهمیدی
هیونجین اخم کیوتی کرد و با اخم به سگش خیره شد سگ هیونجین پرید توی بغلت و شروع کرد به لیس زدن لبات هیونجین که داشت منفجر میشد دست تورو گرفت پاهاتو دور کمرش حلقه کردی تورو به سمت اتاق برد و دیگه بقیش به من مربوط نیست تو و هیونجین اهم اهم اهم
مین سو
تابع قوانین جمهوری اسلامی
۸.۰k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.