آخوند آشام بسکتبالیست p1
خوناشام بسکتبالیست
P 1
ویو ا.ت
امروز هم مثل همیشه با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم .
ساعت ۶:۰۰ بود . هنوز خیلی وقت داشتم . به سرویس بهداشتی رفتم . و بعدش هم دوش گرفتم ، دلم می خواست توی وان حموم خودم رو خفه کنم . آخه چرا ؟ چرا زندگی من اینجوری هست ؟ مگه بد شانس تر از من هم هست ؟
فلش بک به ۹سال قبل :
توی راه پارک بودیم . قرار بود با پدر و مادرم و برادرم به پارک بریم ، همیشه مامانم و بابام با من بد بودند و همیشه سجونگ ،( برادر ا.ت ) هر کاری می کرد من رو سرزنش می کردند . همیشه سجونگ رو بیرون می بردن در حالی که من توی خانه مشغول کتاب خواندن و بازی کردن با عروسکام بودم . برای همین خیلی خوشحال بودم که قراره خانوادگی بریم پارک .
ویو ادمین
ماشین پدر آن یهو وایستاد ولی کجا ؟؟ توی پارک ؟ توی رستوران توی باغ ؟ توی ...... هیچ کدام ازین ها نیست بلکه توی یتیم خانه .
پدر ا.ت : رسیدیم
ا.ت: بابا مرسی .
پدر ا.ت : خواهش می کنم عزیزم ، من قرار بود خیلی زود تر تو رو ایجاد بیارم . و آ.ت رو بردن یتیم خانه.
____________________________________________
ببخشید اگه بد شد🌟🍁
P 1
ویو ا.ت
امروز هم مثل همیشه با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم .
ساعت ۶:۰۰ بود . هنوز خیلی وقت داشتم . به سرویس بهداشتی رفتم . و بعدش هم دوش گرفتم ، دلم می خواست توی وان حموم خودم رو خفه کنم . آخه چرا ؟ چرا زندگی من اینجوری هست ؟ مگه بد شانس تر از من هم هست ؟
فلش بک به ۹سال قبل :
توی راه پارک بودیم . قرار بود با پدر و مادرم و برادرم به پارک بریم ، همیشه مامانم و بابام با من بد بودند و همیشه سجونگ ،( برادر ا.ت ) هر کاری می کرد من رو سرزنش می کردند . همیشه سجونگ رو بیرون می بردن در حالی که من توی خانه مشغول کتاب خواندن و بازی کردن با عروسکام بودم . برای همین خیلی خوشحال بودم که قراره خانوادگی بریم پارک .
ویو ادمین
ماشین پدر آن یهو وایستاد ولی کجا ؟؟ توی پارک ؟ توی رستوران توی باغ ؟ توی ...... هیچ کدام ازین ها نیست بلکه توی یتیم خانه .
پدر ا.ت : رسیدیم
ا.ت: بابا مرسی .
پدر ا.ت : خواهش می کنم عزیزم ، من قرار بود خیلی زود تر تو رو ایجاد بیارم . و آ.ت رو بردن یتیم خانه.
____________________________________________
ببخشید اگه بد شد🌟🍁
۶۷۴
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.