☆پارت یک☆
☆پارت یک☆
#ادامه درامای دونده دوست داشتنی✓
سول: مامان من رفتم دیگه دیر شد باید برسم به مصاحبه
مامان سول: باشه فقط مواظب خودت باش خیلیم به خودت استرس نده...... بهترین خودت رو بهشون نشون بده
سول: باشه مامان خدافظ
(یک ساعت مصاحبه طول کشید و منتظر سونجهس تا بیاد دنبالش)
سونجه: دالیی من اومدممم
سول<خوشحال شدن>
سونجه: مصاحبه چطور بود؟! خوب بود... چیا گفتین... پخش زنده گذاشتن؟!
سول: انگاری که تو بیشتر از من استرس داری... خوب بود... خداروشکر تونستم به استرسم غلبه کنم...
سونجه: خوبهه میخوای بریم بیرون؟!
سول: کجا مثلا؟! تو که نمیتونی جایی بری همه میوفتن روت...
سونجه: نه یه جای خلوت میشناسم... نظرت چیه بریم!
سول: توهرجایی بری من باهات میام
سونجه: مث چسب به هم میچسبیم مگه نه!
سول:(سرتکون دادن=تایید حرف سونجه)
(تو ماشینن دارن حرکت میکنن به اون جا که میخوان برن)
سونجه: رسیدیم....
سول: اینجا کجاس؟!
مرسی که حمایت میکنین🥺
منتظر پارت های بعدی باشین🎀
#ادامه درامای دونده دوست داشتنی✓
سول: مامان من رفتم دیگه دیر شد باید برسم به مصاحبه
مامان سول: باشه فقط مواظب خودت باش خیلیم به خودت استرس نده...... بهترین خودت رو بهشون نشون بده
سول: باشه مامان خدافظ
(یک ساعت مصاحبه طول کشید و منتظر سونجهس تا بیاد دنبالش)
سونجه: دالیی من اومدممم
سول<خوشحال شدن>
سونجه: مصاحبه چطور بود؟! خوب بود... چیا گفتین... پخش زنده گذاشتن؟!
سول: انگاری که تو بیشتر از من استرس داری... خوب بود... خداروشکر تونستم به استرسم غلبه کنم...
سونجه: خوبهه میخوای بریم بیرون؟!
سول: کجا مثلا؟! تو که نمیتونی جایی بری همه میوفتن روت...
سونجه: نه یه جای خلوت میشناسم... نظرت چیه بریم!
سول: توهرجایی بری من باهات میام
سونجه: مث چسب به هم میچسبیم مگه نه!
سول:(سرتکون دادن=تایید حرف سونجه)
(تو ماشینن دارن حرکت میکنن به اون جا که میخوان برن)
سونجه: رسیدیم....
سول: اینجا کجاس؟!
مرسی که حمایت میکنین🥺
منتظر پارت های بعدی باشین🎀
۶.۵k
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.