فیک عضو هشتم پارت ۴

ویو یونا:
ساعت ۱۱بود حسابی دیر کرده بودم با عجله به لیانا گفتم دارم میرم اونم گفت باشه به بادیگاردام گفته بودم برن مجبور شدم با تاکسی برم تو تاکسی بودم تاکسی خیلی کند میرفت بعد از سالها رسیدم میترسیدم اب دهنمو قورت دادم کلید رو انداختم درو باز کردم
اعضا بیدار بودن رو مبل با چهره عصبی اعضا مواجه شدم
یونا: س....سلام
ویو اعضا:
یونا دیر کرده خیلی نگرانشیم هیچی بهمون نگفته بعد رفته اه بدمون میاد خیلی لجبازه
نامجون: کجا بودی تو؟(عصبانی)
یونا: توضیح میدم(ترس)
جیiن: توضیح نمیخوایم فقد بگو کجا بودی(عصبانی)
یونا:......
یونگی: چرا بهمون چیزی نگفتی(عصبانی)
یونا:.......
جیهوپ: حرف بزننننن(داد، عصبانی)
یونا: (بغض)
جیمین: یونا مسخره بازی درنیار کجا بودی(عصبانی)
ویو تهیونگ و جونگ کوک:
اعضا ریخته بودن رو سر یونا سرش دادوبیداد میکردن یونا بغض کرده بود دلمون براش سوخت من و تهیونگ یه جا نشسته بودیم البته تخصیر خودشم بود بی خبر رفته بود
ویو هالزی:
ازش خوشم نمیاد ولی بزار یه جوری نشون بدم که دوستش دارم
هالزی: کجا بودی تو اخه دختر جون(مهربون)
یونا: دهنتو ببند(عصبانی)
هالزی:....
اعضا:یوناااااا(داد، عصبانی)



همکاری با @maya_2009