(شادی اور) part 3
+باز زخمی شدم😅
جانگ یون آیی:باید بیشتر مواظب خودت باشی
نشستم روی تخت و گفتم
صبح خیلی عجله داشتم تا به امتحانم دیر نرسم داشتم تو راهرو میدوییدم که خوردم زمین زخمی شدم ولی زیاد چیزیم نشد حالم خوبه
روی صندلی جلوی تخت نشست و از جعبه کمک های اولیه پد الکلی رو برداشت و اروم گزاشت رو زخمم
_+آیی اخ میشه ارومتر لطفا
وقتی زخمم ضدعفونی کرد برام چسب زخم گزاشت
+مرسی
از اتاق اومدم بیرون رفتم سمت کلاس و وسایلم برداشتم میخواستم برم بیرون که دیدم داره بارون میاد چتر نیاورده بودم
¶ببخشید مادام مایلید با من بیایین؟
سرم برگردوندم دیدم جیمینه از 14 سالگی باهم دوست بودیم و مثل خواهر برادر بودیم واسه هم خیلی وقت بود ندیده بودمش چون بخاطر کار باباش رفته بودن نیویورک
+سلام بلد نیستی بدی برادر؟(با لحن شوخی)
¶نه اینکه خودت بلدی
+خب بگذریم تازه اومدی؟
¶اره دیشب رسیدم الانم اومدم یه سری به تو بزنم
+میگم میای بریم گیم بزنیم؟ وقتی نبودی اصن بازی نکردم
¶اوکی بریم
جیمین چتر زردشو باز کرد و باهم از سالن خارج شدیم رفتیم کافی نت و کلی بازی کردیم بعد که خسته شدیم رفتیم یه سوپر مارکت
ادامه دارد...
جانگ یون آیی:باید بیشتر مواظب خودت باشی
نشستم روی تخت و گفتم
صبح خیلی عجله داشتم تا به امتحانم دیر نرسم داشتم تو راهرو میدوییدم که خوردم زمین زخمی شدم ولی زیاد چیزیم نشد حالم خوبه
روی صندلی جلوی تخت نشست و از جعبه کمک های اولیه پد الکلی رو برداشت و اروم گزاشت رو زخمم
_+آیی اخ میشه ارومتر لطفا
وقتی زخمم ضدعفونی کرد برام چسب زخم گزاشت
+مرسی
از اتاق اومدم بیرون رفتم سمت کلاس و وسایلم برداشتم میخواستم برم بیرون که دیدم داره بارون میاد چتر نیاورده بودم
¶ببخشید مادام مایلید با من بیایین؟
سرم برگردوندم دیدم جیمینه از 14 سالگی باهم دوست بودیم و مثل خواهر برادر بودیم واسه هم خیلی وقت بود ندیده بودمش چون بخاطر کار باباش رفته بودن نیویورک
+سلام بلد نیستی بدی برادر؟(با لحن شوخی)
¶نه اینکه خودت بلدی
+خب بگذریم تازه اومدی؟
¶اره دیشب رسیدم الانم اومدم یه سری به تو بزنم
+میگم میای بریم گیم بزنیم؟ وقتی نبودی اصن بازی نکردم
¶اوکی بریم
جیمین چتر زردشو باز کرد و باهم از سالن خارج شدیم رفتیم کافی نت و کلی بازی کردیم بعد که خسته شدیم رفتیم یه سوپر مارکت
ادامه دارد...
۲.۴k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.