وانشات تهیونگ پارت ¹¹ عاشقم باش:)
از بغلش اومدم بیرون و رفتم پایین نشستم رو مبل و تو فکر بودیم دیدم تهیونگ داره میاد پایین و میره بیرون
رفتم بالا تو اتاق لباسمو عوض کردم و نشستم رو تخت و سرمو کردم تو گوشی یه چند مینی تو گوشی بودم که گوشیم زنگ خورد جین بود
ات:الو داداش بله
جین:ات بیا پایین دم در عمارت
ات:اکی
بلند شدم رفتم پایین دم در که دیدم جین تهیونگ و گرفته رفتم پیششون
ات:چه خبره
جین:بابا بی جنبس اندازه یه خر خورده
ته: ات بیا بغلم (مستی)
یهو افتاد تو بغلم
ات:پوفف باشه برو من خودم میبرمش
جین:خدافظ
ات:تهیونگا دستتو بزار رو کولم تا بتونم ببرمت اتاقمون
ته:اتاقمون؟
ات:اره
ته:باشه
دستشو گذاشت رو کولم بزور داشتم میبردمش بلاخره بردمش تو انداختمش رو تخت
ات:پوفففففففف خیلی سنگی ته
رفتم رو تخت کنارش نشستم دیدم داره گریه میکنه
ات:یا تهیونگا
ته:من خیلی عوضیم
ات:کی گفته؟
ته: خودم خیلی ازیتت میکنم میدونم
فهمیدم حالش دست خودش نیست و همه چیز که میگه راسته
ته:ات
ات:بله
ته:عاشقم باش چون عاشقتم
ات:مطمئنی؟
ته:ارهههههه تو خیلی خوشگلی و زنه منی
خندم گرفت
ات:اما تو خیلی مغروری
ته:,خب چیکار کنم مغرورم خبکنارش دراز کشیدم صورتشو ناز میمردم
ات:تهیونگ تو خیلی خوشگلی
اروم لباشو یه بوسه ریز زدم
ته:توهم منو دوست داری؟(بیحال)
ات:اره دوستت دارم ولی خیلی قلبمو شکونی
ته:ات مامانم همش میگه ازت طلاق بگیرم اما من نمیخوام من تو رو دوست دارم اگه ازت طلاق بگیرم تو نیری با یکی دیگه و خوشگله اون میشی!
ات:نگران نباش و بگیر بخواب
ته منو بغل کرد دیدم کم کم خوابش برد
ات:عین بچه هایی ولی غرورت دهنتو سرویس کرده
کم کم خودمم چشام سنگین شد و خوابم برد
گایز واقعیتش دستم درده ببخشید بقیشو فردا میزارم
رفتم بالا تو اتاق لباسمو عوض کردم و نشستم رو تخت و سرمو کردم تو گوشی یه چند مینی تو گوشی بودم که گوشیم زنگ خورد جین بود
ات:الو داداش بله
جین:ات بیا پایین دم در عمارت
ات:اکی
بلند شدم رفتم پایین دم در که دیدم جین تهیونگ و گرفته رفتم پیششون
ات:چه خبره
جین:بابا بی جنبس اندازه یه خر خورده
ته: ات بیا بغلم (مستی)
یهو افتاد تو بغلم
ات:پوفف باشه برو من خودم میبرمش
جین:خدافظ
ات:تهیونگا دستتو بزار رو کولم تا بتونم ببرمت اتاقمون
ته:اتاقمون؟
ات:اره
ته:باشه
دستشو گذاشت رو کولم بزور داشتم میبردمش بلاخره بردمش تو انداختمش رو تخت
ات:پوفففففففف خیلی سنگی ته
رفتم رو تخت کنارش نشستم دیدم داره گریه میکنه
ات:یا تهیونگا
ته:من خیلی عوضیم
ات:کی گفته؟
ته: خودم خیلی ازیتت میکنم میدونم
فهمیدم حالش دست خودش نیست و همه چیز که میگه راسته
ته:ات
ات:بله
ته:عاشقم باش چون عاشقتم
ات:مطمئنی؟
ته:ارهههههه تو خیلی خوشگلی و زنه منی
خندم گرفت
ات:اما تو خیلی مغروری
ته:,خب چیکار کنم مغرورم خبکنارش دراز کشیدم صورتشو ناز میمردم
ات:تهیونگ تو خیلی خوشگلی
اروم لباشو یه بوسه ریز زدم
ته:توهم منو دوست داری؟(بیحال)
ات:اره دوستت دارم ولی خیلی قلبمو شکونی
ته:ات مامانم همش میگه ازت طلاق بگیرم اما من نمیخوام من تو رو دوست دارم اگه ازت طلاق بگیرم تو نیری با یکی دیگه و خوشگله اون میشی!
ات:نگران نباش و بگیر بخواب
ته منو بغل کرد دیدم کم کم خوابش برد
ات:عین بچه هایی ولی غرورت دهنتو سرویس کرده
کم کم خودمم چشام سنگین شد و خوابم برد
گایز واقعیتش دستم درده ببخشید بقیشو فردا میزارم
۳۱.۶k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.