عشق قدیمی ( پارت 6)
مامانش اینا رفتن که ماهم شروع کردیم به حرف زدن ( کوک& و ا/ت#)
#: کوک، تو چطور بدون اجازه ی من تونستی حتی به این موضوع فکر کنی؟ تو حتی نظر منم نپرسیدی، بعد توقع داری من جوابم مثبت باشه دیگه نه؟
&: ببین ا/ت تو حق داری در مورد این موضوع فکر کنی منم اشتباه کردم ولی خب راستشو بخوای ذوق کردم و نفهمیدم دارم چیکار میکنم، میشه منو ببخشی؟
و ا/ت خانم نتونست جلوی کیوت بازی کوک جلوی خودشو بگیره و وا داد😂
#: حالا اشکال نداره، تو خودتو خیلی ناراحت نکن پیش میاد این چیزا، فقط از این به بعد برای همچین مسائلی با من هماهنگ کن خب؟
&: باسه( با کیوت ترین حالت ممکن)
شب خوابیدن و صبح شد...
&: صبح بخیر ا/ت جونم 😊
#: صبح بخیر کوک... آخ
&: چیه؟ کمرت درد میکنه؟
#: آره دیشب یه ذره بد خوابیدم به خاطر همینه، عادیه
&: باشه، بهتر شبا روی تخت بخواب که هر روز به این روز نیوفتی 😌
#: چشم آقای رئیس😒
&: حالا صبح زود شروع نکن بیا بریم صبونه بخوریم
رفتیم پایین صبحونه خوردیم و بین صبونه باهم حرف میزدیم، ینی کوک یه چیزایی میگفت که آدم اصلا میگفت این انسان نرماله یا زده به سرش
& : ا/ت تو بیشتر دختر دوست داری یا پسر؟
#: اینجوری که تو میگی هیچکدوم
&: مگه چجوری گفتم؟
#: کوک نکنه فیلت یاد هندستون کرده؟
&: نه بابا فقط پرسیدم
#: پسر، خب که چی؟
&: نه خیر من دختر دوس دارم تو ام باید مثل من باشی
#: پس چرا از آدم میپرسی 😑
&: همین که گفتم، من دختر میخوام
#: باشه پس دفعه ی دیگه بهم حق انتخاب بدی نابودت میکنم کوک، فهمیدی یا دوباره تکرار کنم؟ 😒
&: باشه حالا تو زیاد ناراحت نشو، فقط خواستم از الان بگم که دیگه تکرار نکنم
#: باشه یبار گفتی شنیدم آقای کوک 😑 راستی میخوام فردا برم خونه ی مامانم اینا
&: باشه ولی تو نمیری باهم میریم
#: آخه... ولی من میخوام تنها برم
&: ولی و اما و اگر نداریم، همین که گفتم
(ای خدا این دیگه چه زندگی ایه خودت منو نجات بدهههههههه😢😢)
خب اینم پارت 6 امیدوارم خوشتون بیا، لایک و کامنت یادتون نره ، تا پارت بعدی بابای💓💓
#: کوک، تو چطور بدون اجازه ی من تونستی حتی به این موضوع فکر کنی؟ تو حتی نظر منم نپرسیدی، بعد توقع داری من جوابم مثبت باشه دیگه نه؟
&: ببین ا/ت تو حق داری در مورد این موضوع فکر کنی منم اشتباه کردم ولی خب راستشو بخوای ذوق کردم و نفهمیدم دارم چیکار میکنم، میشه منو ببخشی؟
و ا/ت خانم نتونست جلوی کیوت بازی کوک جلوی خودشو بگیره و وا داد😂
#: حالا اشکال نداره، تو خودتو خیلی ناراحت نکن پیش میاد این چیزا، فقط از این به بعد برای همچین مسائلی با من هماهنگ کن خب؟
&: باسه( با کیوت ترین حالت ممکن)
شب خوابیدن و صبح شد...
&: صبح بخیر ا/ت جونم 😊
#: صبح بخیر کوک... آخ
&: چیه؟ کمرت درد میکنه؟
#: آره دیشب یه ذره بد خوابیدم به خاطر همینه، عادیه
&: باشه، بهتر شبا روی تخت بخواب که هر روز به این روز نیوفتی 😌
#: چشم آقای رئیس😒
&: حالا صبح زود شروع نکن بیا بریم صبونه بخوریم
رفتیم پایین صبحونه خوردیم و بین صبونه باهم حرف میزدیم، ینی کوک یه چیزایی میگفت که آدم اصلا میگفت این انسان نرماله یا زده به سرش
& : ا/ت تو بیشتر دختر دوست داری یا پسر؟
#: اینجوری که تو میگی هیچکدوم
&: مگه چجوری گفتم؟
#: کوک نکنه فیلت یاد هندستون کرده؟
&: نه بابا فقط پرسیدم
#: پسر، خب که چی؟
&: نه خیر من دختر دوس دارم تو ام باید مثل من باشی
#: پس چرا از آدم میپرسی 😑
&: همین که گفتم، من دختر میخوام
#: باشه پس دفعه ی دیگه بهم حق انتخاب بدی نابودت میکنم کوک، فهمیدی یا دوباره تکرار کنم؟ 😒
&: باشه حالا تو زیاد ناراحت نشو، فقط خواستم از الان بگم که دیگه تکرار نکنم
#: باشه یبار گفتی شنیدم آقای کوک 😑 راستی میخوام فردا برم خونه ی مامانم اینا
&: باشه ولی تو نمیری باهم میریم
#: آخه... ولی من میخوام تنها برم
&: ولی و اما و اگر نداریم، همین که گفتم
(ای خدا این دیگه چه زندگی ایه خودت منو نجات بدهههههههه😢😢)
خب اینم پارت 6 امیدوارم خوشتون بیا، لایک و کامنت یادتون نره ، تا پارت بعدی بابای💓💓
۴۹.۷k
۲۵ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.