پارت 17
ویو سوفی
من خونه بودم که
اقای جئون زنگ زد بهم
گفت داره میره که نوه ی اقای جئون و
زدن اونم کی دوست دختر پدرش
مثل این که اقای کیم بچشو مجبور کرده بره با
دختره تو رابطه
از اطلاعاتی که گفته بودن فهمیدم که
از زنش طلاق گرفته
دلم برا بچهه سوخت
برا همین منم سریع
یه استایل ابی زدم(اسلاید اول سوفی و دوم تهیونگ)
به سمت بیمارستان رفتی با اقای جئون پ کیم
من رانندگی میکردم
اقای کیم داشت خودشو سرزنش میکرد
که چرا پسرشو مجبور کرده
با دختره به تو رابطه و
الان نوش حالش خوب نیست
+رسیدیم
باهم پیاده شدیم
اقای کیم داشت مسیر بیمارستان و میدویید
رسیدیم پذیرش
+ببخشید اتاق کیم دال کجاست
خانومه: اتاق 22 تو قسمت اتاق وی ای پی هست
+ممنون
دیگه کم کم باهم داشتیم میدوییدیم
اقای کیم هم ناراحت بود
میخواست سریع برسه نوشو ببینه
رسیدیم به اتاق 22
کیم:جئون برو وضعیت حالشو از دکترش بپرس ببین چش شده
+من میرم شما برین داخل
کیم: ممنون
دکترش و پیدا کردم
+ببخشید وضعیت حال کیم دال چطوره
دکتر: ایشون به خاطر کتک هایی که خورده و خون زیادی از دست داده و احتمالا بهوش بیاد چند دقیقه دیگه بهتره که مادر و پدرش پیشش باشن به خصوص مادرش چون میتونه خیلی کمکش کنه
+ممنون
...........
امروز سه تا پارت گذاشتم جبران زمانی که نبودم
#فیک#فیکشن#وانشات#تهیونگ
من خونه بودم که
اقای جئون زنگ زد بهم
گفت داره میره که نوه ی اقای جئون و
زدن اونم کی دوست دختر پدرش
مثل این که اقای کیم بچشو مجبور کرده بره با
دختره تو رابطه
از اطلاعاتی که گفته بودن فهمیدم که
از زنش طلاق گرفته
دلم برا بچهه سوخت
برا همین منم سریع
یه استایل ابی زدم(اسلاید اول سوفی و دوم تهیونگ)
به سمت بیمارستان رفتی با اقای جئون پ کیم
من رانندگی میکردم
اقای کیم داشت خودشو سرزنش میکرد
که چرا پسرشو مجبور کرده
با دختره به تو رابطه و
الان نوش حالش خوب نیست
+رسیدیم
باهم پیاده شدیم
اقای کیم داشت مسیر بیمارستان و میدویید
رسیدیم پذیرش
+ببخشید اتاق کیم دال کجاست
خانومه: اتاق 22 تو قسمت اتاق وی ای پی هست
+ممنون
دیگه کم کم باهم داشتیم میدوییدیم
اقای کیم هم ناراحت بود
میخواست سریع برسه نوشو ببینه
رسیدیم به اتاق 22
کیم:جئون برو وضعیت حالشو از دکترش بپرس ببین چش شده
+من میرم شما برین داخل
کیم: ممنون
دکترش و پیدا کردم
+ببخشید وضعیت حال کیم دال چطوره
دکتر: ایشون به خاطر کتک هایی که خورده و خون زیادی از دست داده و احتمالا بهوش بیاد چند دقیقه دیگه بهتره که مادر و پدرش پیشش باشن به خصوص مادرش چون میتونه خیلی کمکش کنه
+ممنون
...........
امروز سه تا پارت گذاشتم جبران زمانی که نبودم
#فیک#فیکشن#وانشات#تهیونگ
۱۲.۵k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.