مسیری به سوی تو 🌊✨.....
مسیری به سوی تو 🌊✨.....
#Part1
نامجون و جین وارد خونه شدن.
جین_ وای خدای من این خونه انگار خونه ی مرده هاست
رنگی نداره . چیزی توش نیست ، همه چیز هست ولی انگار خالیه...
نامجون+این خونه همه چیز داره ولی یکچیز توش مرده
اون هم عشقه که بدون اون چیزی معنا پیدا نمیکنه
جین_اینو نگاه . این مثل یه دفتر خاطراته بیا ببینیم چی نوشته
نامجون+ به نظرم اگه نخونیم بهتره . خاطرات ۷ سال پیش اگه دوباره زنده بشه؛ گروهی که متلاشی شد ، حتی.....
جین_کافیه، شاید چیزی توش نوشته باشن که بخوان ما بدونیم یا اصن هیچی
فقط بیا بخونیمش شاید کمی از خاطرات خوب هم زنده شد
نامجون+خاطره ی خوب؟ خیلی خب تو فقط اون رو بخون من گوش میدم
جین صفحه ی اول کتاب رو به آرومی باز کرد . بالا باخط خوش نوشته شده بود :
"مسیری به سوی تو"
جین ورق زد و صفحه دوم رو باز کرد . جایی که نوشته ها شروع میشد . شروع کرد به خواندن :
《شاید بتونم روزی دوباره ببینمت . در این زندگی یا در زندگی های بعدی برام فرقی نداره. ولی اینو میدونم برای پیدا کردنت حاضرم کل دنیا رو زیر و رو کنم
شاید تو نتونی اینو بخونی ولی شاید در آینده کسی باشه که بخواد اینو بخونه .
این داستان زندگی منه . داستانی که نمیشه از روی شروع داستان قضاوتش کرد .
داستان زندگی کسی که عشق رو در خودش معنا نکرد . 》
جین نگاهی به نامجون کرد که نشسته و خوب به نظر نمیاد ولی فکر کرد شاید صفحه های دیگه از غم صفحه اول کم کنن پس ورق زد .....
#Part1
نامجون و جین وارد خونه شدن.
جین_ وای خدای من این خونه انگار خونه ی مرده هاست
رنگی نداره . چیزی توش نیست ، همه چیز هست ولی انگار خالیه...
نامجون+این خونه همه چیز داره ولی یکچیز توش مرده
اون هم عشقه که بدون اون چیزی معنا پیدا نمیکنه
جین_اینو نگاه . این مثل یه دفتر خاطراته بیا ببینیم چی نوشته
نامجون+ به نظرم اگه نخونیم بهتره . خاطرات ۷ سال پیش اگه دوباره زنده بشه؛ گروهی که متلاشی شد ، حتی.....
جین_کافیه، شاید چیزی توش نوشته باشن که بخوان ما بدونیم یا اصن هیچی
فقط بیا بخونیمش شاید کمی از خاطرات خوب هم زنده شد
نامجون+خاطره ی خوب؟ خیلی خب تو فقط اون رو بخون من گوش میدم
جین صفحه ی اول کتاب رو به آرومی باز کرد . بالا باخط خوش نوشته شده بود :
"مسیری به سوی تو"
جین ورق زد و صفحه دوم رو باز کرد . جایی که نوشته ها شروع میشد . شروع کرد به خواندن :
《شاید بتونم روزی دوباره ببینمت . در این زندگی یا در زندگی های بعدی برام فرقی نداره. ولی اینو میدونم برای پیدا کردنت حاضرم کل دنیا رو زیر و رو کنم
شاید تو نتونی اینو بخونی ولی شاید در آینده کسی باشه که بخواد اینو بخونه .
این داستان زندگی منه . داستانی که نمیشه از روی شروع داستان قضاوتش کرد .
داستان زندگی کسی که عشق رو در خودش معنا نکرد . 》
جین نگاهی به نامجون کرد که نشسته و خوب به نظر نمیاد ولی فکر کرد شاید صفحه های دیگه از غم صفحه اول کم کنن پس ورق زد .....
۱.۱k
۲۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.