ترس از تنهایی 🤍🖤 •°Part 53°•
بعد از چند مین از هم جدا شدن
لیانا: قول بده خوشبخت بشی
نارا: قول میدم
لیانا: هوی جیمین شی
جیمین: بله
لیانا: خوشبختش نکنی جرت میدادما
جیمین: چشم خوشبختش میکنم
لیانا: افرین
جین: خب دیگه راه بیوفتین بریم برای سفر آماده بشیم
نارا: اووو راست میگی بریم آماده بشیم ساعت ۱ شب پرواز داریم
همگی از هم خدا حافظی کردن و رفتن خونه هاشون تا برای سفر آماده بشن درواقع این سفر ماه عسل جیمین و نارا بود ولی اونا تصمیم گرفتن که با پسرا برن چون چند سالی میشه که سفر دسته جمعی نرفتن از اونور لیانا و نارا هم تصمیم داشتن جیمین رو سوپرایز کنن و بهش بگم که نارا مشکلی نداره و میتونه بچه دار بشه
(لیانا)
لیانا: جونگ کوک مطمئنی همه چیتو برداشتی؟
جونگ کوک: آره عشقم مطمئنم فقط یادت نره قرصاتو برداری حتما هم یه چیز شیرین بیار بزار دم دستت
لیانا: اکیه برداشتم
جونگ کوک: خب پس بیا بریم زود تر
لیانا: بریم
جونگ کوک چمدون هارو برد صندوق عقب ماشینش گذاشت و لیانا بعد از قفل کردن در رفت و سوار ماشین شد و راه افتادن سمت فرودگاه
(جیمین)
من و نارا اول از همه رسیدیم و بعد از ما یکی یکی پسرا اومدن و رفتیم سوار هواپیما شدیم مقصد ما جزیره ججو بود تقریبا چهار ساعت پرواز بود تا اونجا و چون همه خسته بودن خوابشون برده بود و فقط من و نارا بیدار بودیم
جیمین: نارا
نارا: بله
جیمین: نظرت راجب سکس توی هواپیما چیه؟
نارا: چی میگی جیمین!
جیمین: خب ببین ما که تو قسمت VIP کسی مارو نمیبینه فقط نباید صدامون در بیاد همین بیا دیگه شب اول ازدواج همه زن و شوهرا انجامش میدن خب منم میخوام
نارا: هوفف از دست تو باشه فقط آروم انجامش بده که ناله من در نیاد
جیمین: اکی بیبی گرل
جیمین نارا رو بلند کرد و روی پاش نشوند و شروع کرد به خوردن لباش و همزمان لباس نارا رو در اورد نارا هم بیکار نموند و پیرهن جیمین رو در اورد و کمربند و زیپ شلوارش رو باز کرد و باکسرش رو کشید پایین و دستش رو روی عضو جیمین حرکت داد ولی از اونجا که نمیشد بلند بشن جیمین نمیتونست شلوارش رو کامل دربیاره پس همونطوری ادامه دادن و بعد از اینکه از بوسیدن هم سیر شدن از هم فاصله گرفتن
جیمین: آماده ای بیب؟
نارا: اوهوم
جیمین آروم وارد نارا شد و شروع به ضربه زدن کرد اونا خیلی جلوی خودشونو گرفتن تا ناله نکنن و تاثیرم داشت و بعد از چند دقیقه هر دو ارضا شدن و با دستمال خودشونو تمیز کردن و لباساشونو پوشیدن و خوابیدن
کپی ممنوع ❌
لیانا: قول بده خوشبخت بشی
نارا: قول میدم
لیانا: هوی جیمین شی
جیمین: بله
لیانا: خوشبختش نکنی جرت میدادما
جیمین: چشم خوشبختش میکنم
لیانا: افرین
جین: خب دیگه راه بیوفتین بریم برای سفر آماده بشیم
نارا: اووو راست میگی بریم آماده بشیم ساعت ۱ شب پرواز داریم
همگی از هم خدا حافظی کردن و رفتن خونه هاشون تا برای سفر آماده بشن درواقع این سفر ماه عسل جیمین و نارا بود ولی اونا تصمیم گرفتن که با پسرا برن چون چند سالی میشه که سفر دسته جمعی نرفتن از اونور لیانا و نارا هم تصمیم داشتن جیمین رو سوپرایز کنن و بهش بگم که نارا مشکلی نداره و میتونه بچه دار بشه
(لیانا)
لیانا: جونگ کوک مطمئنی همه چیتو برداشتی؟
جونگ کوک: آره عشقم مطمئنم فقط یادت نره قرصاتو برداری حتما هم یه چیز شیرین بیار بزار دم دستت
لیانا: اکیه برداشتم
جونگ کوک: خب پس بیا بریم زود تر
لیانا: بریم
جونگ کوک چمدون هارو برد صندوق عقب ماشینش گذاشت و لیانا بعد از قفل کردن در رفت و سوار ماشین شد و راه افتادن سمت فرودگاه
(جیمین)
من و نارا اول از همه رسیدیم و بعد از ما یکی یکی پسرا اومدن و رفتیم سوار هواپیما شدیم مقصد ما جزیره ججو بود تقریبا چهار ساعت پرواز بود تا اونجا و چون همه خسته بودن خوابشون برده بود و فقط من و نارا بیدار بودیم
جیمین: نارا
نارا: بله
جیمین: نظرت راجب سکس توی هواپیما چیه؟
نارا: چی میگی جیمین!
جیمین: خب ببین ما که تو قسمت VIP کسی مارو نمیبینه فقط نباید صدامون در بیاد همین بیا دیگه شب اول ازدواج همه زن و شوهرا انجامش میدن خب منم میخوام
نارا: هوفف از دست تو باشه فقط آروم انجامش بده که ناله من در نیاد
جیمین: اکی بیبی گرل
جیمین نارا رو بلند کرد و روی پاش نشوند و شروع کرد به خوردن لباش و همزمان لباس نارا رو در اورد نارا هم بیکار نموند و پیرهن جیمین رو در اورد و کمربند و زیپ شلوارش رو باز کرد و باکسرش رو کشید پایین و دستش رو روی عضو جیمین حرکت داد ولی از اونجا که نمیشد بلند بشن جیمین نمیتونست شلوارش رو کامل دربیاره پس همونطوری ادامه دادن و بعد از اینکه از بوسیدن هم سیر شدن از هم فاصله گرفتن
جیمین: آماده ای بیب؟
نارا: اوهوم
جیمین آروم وارد نارا شد و شروع به ضربه زدن کرد اونا خیلی جلوی خودشونو گرفتن تا ناله نکنن و تاثیرم داشت و بعد از چند دقیقه هر دو ارضا شدن و با دستمال خودشونو تمیز کردن و لباساشونو پوشیدن و خوابیدن
کپی ممنوع ❌
۷۴.۴k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.