تک پارتی. پارت 1
هیونجین
وقتی عاشقت میشه......
ژانر:عاشقانه، مدرسه ای
ویو هیونجین
با صدای آلارم گوشی بیدار شدم.صورتمو شستم لباس فرم مدرسه تم رو پوشیدم
رفتم پایین حال و حوصله ی صبحونه نداشتم. کیفمو برداشتم راهی مدرسه شدم. توی راه سرم پایین بود حواسم نبود به جلوم که با به یکی خوردم
علامت هیونجین ا. ت _
اخ ببخ..
حرفش با دیدن تو نیمه موند
او ا.ت
_اخ ببخشید
نه اشکال نداره من حواسم نبود
بخواطر برخورد ما دوتا برگه های توی دستش ریخته بود زمین شروع کرد به جمع کردن منم بهش کمک کردم
_م منون( خجالتی )
خ خواهش میکنم
همیشه وقتی باهاش رودرو میشدم تپش قلبم میرفت بالا. الان ما دوسال بود که هم کلاسی بودیم از وقتی که دیدمش حسی بهش پیدا کردم هر روز شجاعتمو جمع میکردم تا بهش اعتراف کنم ولی نمیشود میترسیدم ردم کنه یا با کسی دیگه توی رابطه باشه.
بعد از جمع برگه ها راهشو گرفتو رفت کلاس منم بعد از اون وارد کلی شدم که معلم اومد
علامت معلم /
/خوب بچه ها تا یادم نرفته باید بگم که یه پروژه دارین باید دونفره انجام بدین
داشت گروه هارو تعیین میکرد
/و در آخر هیونجین و ا. ت
وقتی این حرفو شنیدم داشتم پرواز میکردم از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم خوب این بهترین فرسته برای اعترافه.
ویو ا. ت
معلم تقریبا همه رو تقسیم بندی کرده بود
که نوبت به من رسید. شت من با هیونجین باهمم اوفف مطمعنم که قراره خراب کاری کنم هروقت که میبینم دست و پاچوفتی میشم . درسته من عاشقش شدم اه ولش کن ولی باید یروز بهش اعتراف کنم و این هم فرست میتونم بهش اعتراف کنم. درحال فکر کردن بودم که با صدای معلم به خودم اومدم
/خوب بچه ها میتونین این پروژه رو از امروز شروع کنین.
معلم شروع کرد به درس دادن که زنگ خورد.
عام ا. ت میشه چند لحظه بیای باهات کار دارم
_ب باشه
میگم که توی خونه ی کدوممون انجام بدیم من یا تو؟
_خوب
به نظرم خونه ی من
_ب باشه هرجور راحتی
پس ساعت 4 خونه ی من
_ادرس؟
عو یادم نبود بزار برات بنویسم
بعد از نوشتن بهم داد.
خوب فعلا خدافس
*نکته :دیگه زنگه آخره دارن میرن خونشون😁*
_خ خدافس
واییی خدای منننن از خوشحالی نمیدونم چیکار کنم 🤌
خوب باید زود اماده بشم که دیر نکنم
هنوز ساعت 2 بود یه نودل درست کردم (پدر مادرم رفته بودن مسافرت)یه دوش 10 مینی گرفتم شروع کردم به لباس انتخاب کردن. یه لباس سبز انتخاب( عکسشو میزارم )کردم میکاپ ساده ای انجام دادم.
عوهو چه زود ساعت 3 نیم شد کیفمو برداشتم راهی به خونه هیونجین شدم
ویو هیونجین
توی خونه داشتم با خیال راحت تلوزیون نگاه میکردم که یادم افتاد قراره ا. ت بیاد. یه ربع وقت داشتم تا اماده بشم یه لباس سیاه راحتی پوشیدم سرو وضعمو درست کردم که صدای در اومد .
خب اینم از تک پارتیمون
خوشتون اومد؟ 🙂
وقتی عاشقت میشه......
ژانر:عاشقانه، مدرسه ای
ویو هیونجین
با صدای آلارم گوشی بیدار شدم.صورتمو شستم لباس فرم مدرسه تم رو پوشیدم
رفتم پایین حال و حوصله ی صبحونه نداشتم. کیفمو برداشتم راهی مدرسه شدم. توی راه سرم پایین بود حواسم نبود به جلوم که با به یکی خوردم
علامت هیونجین ا. ت _
اخ ببخ..
حرفش با دیدن تو نیمه موند
او ا.ت
_اخ ببخشید
نه اشکال نداره من حواسم نبود
بخواطر برخورد ما دوتا برگه های توی دستش ریخته بود زمین شروع کرد به جمع کردن منم بهش کمک کردم
_م منون( خجالتی )
خ خواهش میکنم
همیشه وقتی باهاش رودرو میشدم تپش قلبم میرفت بالا. الان ما دوسال بود که هم کلاسی بودیم از وقتی که دیدمش حسی بهش پیدا کردم هر روز شجاعتمو جمع میکردم تا بهش اعتراف کنم ولی نمیشود میترسیدم ردم کنه یا با کسی دیگه توی رابطه باشه.
بعد از جمع برگه ها راهشو گرفتو رفت کلاس منم بعد از اون وارد کلی شدم که معلم اومد
علامت معلم /
/خوب بچه ها تا یادم نرفته باید بگم که یه پروژه دارین باید دونفره انجام بدین
داشت گروه هارو تعیین میکرد
/و در آخر هیونجین و ا. ت
وقتی این حرفو شنیدم داشتم پرواز میکردم از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم خوب این بهترین فرسته برای اعترافه.
ویو ا. ت
معلم تقریبا همه رو تقسیم بندی کرده بود
که نوبت به من رسید. شت من با هیونجین باهمم اوفف مطمعنم که قراره خراب کاری کنم هروقت که میبینم دست و پاچوفتی میشم . درسته من عاشقش شدم اه ولش کن ولی باید یروز بهش اعتراف کنم و این هم فرست میتونم بهش اعتراف کنم. درحال فکر کردن بودم که با صدای معلم به خودم اومدم
/خوب بچه ها میتونین این پروژه رو از امروز شروع کنین.
معلم شروع کرد به درس دادن که زنگ خورد.
عام ا. ت میشه چند لحظه بیای باهات کار دارم
_ب باشه
میگم که توی خونه ی کدوممون انجام بدیم من یا تو؟
_خوب
به نظرم خونه ی من
_ب باشه هرجور راحتی
پس ساعت 4 خونه ی من
_ادرس؟
عو یادم نبود بزار برات بنویسم
بعد از نوشتن بهم داد.
خوب فعلا خدافس
*نکته :دیگه زنگه آخره دارن میرن خونشون😁*
_خ خدافس
واییی خدای منننن از خوشحالی نمیدونم چیکار کنم 🤌
خوب باید زود اماده بشم که دیر نکنم
هنوز ساعت 2 بود یه نودل درست کردم (پدر مادرم رفته بودن مسافرت)یه دوش 10 مینی گرفتم شروع کردم به لباس انتخاب کردن. یه لباس سبز انتخاب( عکسشو میزارم )کردم میکاپ ساده ای انجام دادم.
عوهو چه زود ساعت 3 نیم شد کیفمو برداشتم راهی به خونه هیونجین شدم
ویو هیونجین
توی خونه داشتم با خیال راحت تلوزیون نگاه میکردم که یادم افتاد قراره ا. ت بیاد. یه ربع وقت داشتم تا اماده بشم یه لباس سیاه راحتی پوشیدم سرو وضعمو درست کردم که صدای در اومد .
خب اینم از تک پارتیمون
خوشتون اومد؟ 🙂
۳.۴k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.