پارت دوم
همون مربی بی عصابه ک با عجله داره میاد سمتم خودمو جمو جور کردم اومد سمتم و با عصبانیت ی سیلی محکم بهم زد (علامت ~)
~نباید با آقای جئون صحبت کنی دختر ی احمق برو بیرون (با داد)
+دستمو گذاشتم رو صورتم و با خجالت دویدم سمت در خروجی و با گریه رفتم سمت خوابگاه وقتی رسیدم خودمو پرت کردم رو تخت و از ته دل گریه کردم که نمیدونم چی شد ک خوابم برد
&ویو کوک&
وقتی اون یارو ب اون دختره سیلی زد خیلی عصبانی شدم و گفتم
+چرا این کارو کردی مردیکه احمق تو اخراجی برو دیگه نمیخوام ببینمت (داد)
~و.. ولی
+همین که گفتم حالا هم از جلو چشام گمشو (داد) مربی رفت راستش یکم دلم برای اون دختره سوخت خواستم کمکش کنم ب عشق در نگاه اول اعتقاد دارین؟ هه.. خو من در نگاه اول عاشق اون دختره شدم اگه فردا اون مربی روانی رو ببینم خدا میدونه چی کارش میکنم یکم ک آروم شدم رفتم ب کار خودم برسم
(فردا صبح)
ویو ا.ت
صبح بلند شدم آماده شدم و رفتم سمت کمپانی برای تمرین ووکال وقتی رسیدم مربی ووکالم منو ب سمت ی صندلی راهنمایی کرد و منم شروع ب خوندن کردم
(ویو کوک)
تو کمپانی کارم تموم شده بود میخواستم برم ک صدای زیبایی رو شنیدم رفتم سمت صدا ک دیدم از ی اتاق ووکاله از پشت شیشه ی نگاه کردم ک دیدم اون صدای زیبا ماله همون دخترس ک دیروز دیدم وقتی صداشو شنیدم بیشتر عاشقش شدم تصمیم گرفتم همین امروز بهش اعتراف کنم پس پشت در منتظر شدم تا کارش تموم شه ک بعد چند مین در باز شد و دختره ازش اومد بیرون سریع دستشو گرفتم و بردمش دستشویی کمپانی وقتی منو دید سریع احترام گذاشت ک گفتم
+راحت باش
&بابت دیروز ببخشید آقا جئون(با خجالت)
+هی.. هی عب نداره من اونو اخراج کردم
&واقعا (با ذوق)
+هه آره(با همون خنده هاش بانیش )
+خب راستش میتونم ی چیزی بهتون بگم
&بفرمایید
+ن لطفا با من راحت باش
&باش
+خب..خب راستش من ازت خوشم اومده عاشقت شدم
&ی لحظه شوکه شدم جونگ کوک معروف عاشقم شده؟
+خب؟
&م..من من عاشقتم وای بعد پرید بغلم منم بغلش کردم
+خب میتونم اسمتونو بدونم
&من ا.تم
(چهار سال بعد)
ویو ا.ت
یه ساله آیدلم و تو این مدت منو کوک همو مخفیانه دوست داریم و کسی راجبش نمیدونه خیلی وقتا همو ببینیم و واکنشی نشون نمیدیم ولی مطمئنم اونم مثل من تو دلش ی عشق همیشگیه
پایان....❣️✨
~نباید با آقای جئون صحبت کنی دختر ی احمق برو بیرون (با داد)
+دستمو گذاشتم رو صورتم و با خجالت دویدم سمت در خروجی و با گریه رفتم سمت خوابگاه وقتی رسیدم خودمو پرت کردم رو تخت و از ته دل گریه کردم که نمیدونم چی شد ک خوابم برد
&ویو کوک&
وقتی اون یارو ب اون دختره سیلی زد خیلی عصبانی شدم و گفتم
+چرا این کارو کردی مردیکه احمق تو اخراجی برو دیگه نمیخوام ببینمت (داد)
~و.. ولی
+همین که گفتم حالا هم از جلو چشام گمشو (داد) مربی رفت راستش یکم دلم برای اون دختره سوخت خواستم کمکش کنم ب عشق در نگاه اول اعتقاد دارین؟ هه.. خو من در نگاه اول عاشق اون دختره شدم اگه فردا اون مربی روانی رو ببینم خدا میدونه چی کارش میکنم یکم ک آروم شدم رفتم ب کار خودم برسم
(فردا صبح)
ویو ا.ت
صبح بلند شدم آماده شدم و رفتم سمت کمپانی برای تمرین ووکال وقتی رسیدم مربی ووکالم منو ب سمت ی صندلی راهنمایی کرد و منم شروع ب خوندن کردم
(ویو کوک)
تو کمپانی کارم تموم شده بود میخواستم برم ک صدای زیبایی رو شنیدم رفتم سمت صدا ک دیدم از ی اتاق ووکاله از پشت شیشه ی نگاه کردم ک دیدم اون صدای زیبا ماله همون دخترس ک دیروز دیدم وقتی صداشو شنیدم بیشتر عاشقش شدم تصمیم گرفتم همین امروز بهش اعتراف کنم پس پشت در منتظر شدم تا کارش تموم شه ک بعد چند مین در باز شد و دختره ازش اومد بیرون سریع دستشو گرفتم و بردمش دستشویی کمپانی وقتی منو دید سریع احترام گذاشت ک گفتم
+راحت باش
&بابت دیروز ببخشید آقا جئون(با خجالت)
+هی.. هی عب نداره من اونو اخراج کردم
&واقعا (با ذوق)
+هه آره(با همون خنده هاش بانیش )
+خب راستش میتونم ی چیزی بهتون بگم
&بفرمایید
+ن لطفا با من راحت باش
&باش
+خب..خب راستش من ازت خوشم اومده عاشقت شدم
&ی لحظه شوکه شدم جونگ کوک معروف عاشقم شده؟
+خب؟
&م..من من عاشقتم وای بعد پرید بغلم منم بغلش کردم
+خب میتونم اسمتونو بدونم
&من ا.تم
(چهار سال بعد)
ویو ا.ت
یه ساله آیدلم و تو این مدت منو کوک همو مخفیانه دوست داریم و کسی راجبش نمیدونه خیلی وقتا همو ببینیم و واکنشی نشون نمیدیم ولی مطمئنم اونم مثل من تو دلش ی عشق همیشگیه
پایان....❣️✨
۸.۰k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.