پارت کوتاه ( ریندو)
( ....تو رو دوست دارم بیبی...)
ریندو خیلی دوست داره ولی از بروز دادن احساساتش خوشش نمیاد تو داشتی فک میکردی که رین دیگه دوست نداره خیلی ناراحت بودی درباره این موضوع یه مهمونی دعوت شدین و برای این ک فک میکردی رین دیگه دوست نداره با همه ی پسرا گرم می گرفتی رین خیلی اعصبی شده بود ولی اصن بروز نمیداد مهمونی تموم شد و داشتی برمیگشتین خونه لباساتو عوض کردیو نشستی رو تخت رین مث ادم نشست کنارت
رین: با من قهری؟
ا/ت: چی! نه!
رین : چرا با پسرا گرم میگیری؟
ا/ت: چون تو... دیگه دوسم نداری
ریندو صورتشو میاره تو صورتت ک باعث میشه بیوفتی رو تخت ریندو پیشونیشو میچسبونه به پیشونیت
رین:کی همچین مزخرفی رو گفته؟
از این که با جدیت حرف میزد ترسیدی
خودتو مظلوم کردی و چشماتو ناراحت کردی
رین پیشونیتو میبوسه
رین: من همیشه تو رو دوست داشتمو دارم بیبی
هیجان زده میشی میپری بغلش
رین هم بغلت میکنه
ا/ت: میشه بخوابم بغلت •-•
رین سفت بغلت میکنه
رین : همیشه بخواب بغلم
میخوابید تو بغل هم
________________
اینم از این ک قل داده بودم 💕
ریندو خیلی دوست داره ولی از بروز دادن احساساتش خوشش نمیاد تو داشتی فک میکردی که رین دیگه دوست نداره خیلی ناراحت بودی درباره این موضوع یه مهمونی دعوت شدین و برای این ک فک میکردی رین دیگه دوست نداره با همه ی پسرا گرم می گرفتی رین خیلی اعصبی شده بود ولی اصن بروز نمیداد مهمونی تموم شد و داشتی برمیگشتین خونه لباساتو عوض کردیو نشستی رو تخت رین مث ادم نشست کنارت
رین: با من قهری؟
ا/ت: چی! نه!
رین : چرا با پسرا گرم میگیری؟
ا/ت: چون تو... دیگه دوسم نداری
ریندو صورتشو میاره تو صورتت ک باعث میشه بیوفتی رو تخت ریندو پیشونیشو میچسبونه به پیشونیت
رین:کی همچین مزخرفی رو گفته؟
از این که با جدیت حرف میزد ترسیدی
خودتو مظلوم کردی و چشماتو ناراحت کردی
رین پیشونیتو میبوسه
رین: من همیشه تو رو دوست داشتمو دارم بیبی
هیجان زده میشی میپری بغلش
رین هم بغلت میکنه
ا/ت: میشه بخوابم بغلت •-•
رین سفت بغلت میکنه
رین : همیشه بخواب بغلم
میخوابید تو بغل هم
________________
اینم از این ک قل داده بودم 💕
۱۰.۹k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.