ادامه تک پارتی جونکوک
که یهو دیدم کوک بی هوش افتاده رو صندلی. بطری آب از دستم افتاده. بدو.بدو رفتم سمت کوک چند بار تکونش دادم کوک ... پاشو ...کو..ک پاشو بدنش داغ بود اصلا تکون نمیخورد.ترسیده بودم نمی تونستم تنهایی بلندش کنم ولی هرجور شد بلندش کردم گذاشتمش تو ماشین! خیلی استرس داشتم. نکنه بلایی سرش امده باشه رسوندمش بیمارستان .
ا/ ت: پرستار ..... پرستار
پرستارا آمدن و کوک رو روی تخت گذاشتنش بردنش همون جوری ک دنبال تخت کوک همراه پرستارا میدویدم هی صداش میزدم.
دکتور: چی شد چرا این طوری شد.
ا/ ت: نمیدونم ولی دیشب از بار آمده بود سرش گیج میرفت گفتم طبیعیه ولی بعدش یه جا نشت سریع خوابش برد صبح هم یکم بی حال بود اما حالش خوب بود اما یه دفعه ای بیهوش شد.
دکترا بردنش اتاق عمل میخواستم برم تو ک پرستارا جلومو گرفتن . ا/ ت: چی شده حالش خوب میشه اره؟
پرستار: احتمالا مصرفش زیاد بوده شما اینجا منتظر باشین.
دست و پامو گم کرده بودم استرس. داشتم. سریع زنگ زدم به نامجون.
الو... الو نامجون کوک حالش بد شده اوردمش بیمارستان وسریع بیا.
نامجون: چی..چی کدوم بیمارستان تصادف کرده.
ا/ ت: بیا بیمارستان نزدیک خونه منبلدی؟
نامجون: اره الان میام.
ازاسترس داشتم میکردم ک پسرا آمدن.
جین: چ.. چی شده کجاست کوک کجاست؟نامجون: چی شده حالش خوبه کجا بردنش.
یونگی: بلند داد زد حرف بزن ا/ ت کجاسسستت!!!
ا/ ت: با گریه توضیح دادم ک چیشده
یونگی: نفس نفس میزد دستاشو برد لای موهاش فشار داد اخ کوک از دست تو .
یک ساعتی منتظر بودیم تا دکتور آمد!
ا/ ت: دکتور چی شد حالش خوبه؟.
تهیونگ: بگین حال داداشم خوبه حالش
خوبه؟
نامجون: چی شده دکتور .... بگین
دکتور: شما همراهاش هستین.؟
ا/ ت اره.
دکتور..........
تا فردا بای پارت بعدی فردا میزارم 💖
لایک فراموش نشه❤
#عاشقانه
#بی_تی_اس
#کلیپ
#موسیقی
#کلیپ
#بی_تی_اس
#کیپاپ
ا/ ت: پرستار ..... پرستار
پرستارا آمدن و کوک رو روی تخت گذاشتنش بردنش همون جوری ک دنبال تخت کوک همراه پرستارا میدویدم هی صداش میزدم.
دکتور: چی شد چرا این طوری شد.
ا/ ت: نمیدونم ولی دیشب از بار آمده بود سرش گیج میرفت گفتم طبیعیه ولی بعدش یه جا نشت سریع خوابش برد صبح هم یکم بی حال بود اما حالش خوب بود اما یه دفعه ای بیهوش شد.
دکترا بردنش اتاق عمل میخواستم برم تو ک پرستارا جلومو گرفتن . ا/ ت: چی شده حالش خوب میشه اره؟
پرستار: احتمالا مصرفش زیاد بوده شما اینجا منتظر باشین.
دست و پامو گم کرده بودم استرس. داشتم. سریع زنگ زدم به نامجون.
الو... الو نامجون کوک حالش بد شده اوردمش بیمارستان وسریع بیا.
نامجون: چی..چی کدوم بیمارستان تصادف کرده.
ا/ ت: بیا بیمارستان نزدیک خونه منبلدی؟
نامجون: اره الان میام.
ازاسترس داشتم میکردم ک پسرا آمدن.
جین: چ.. چی شده کجاست کوک کجاست؟نامجون: چی شده حالش خوبه کجا بردنش.
یونگی: بلند داد زد حرف بزن ا/ ت کجاسسستت!!!
ا/ ت: با گریه توضیح دادم ک چیشده
یونگی: نفس نفس میزد دستاشو برد لای موهاش فشار داد اخ کوک از دست تو .
یک ساعتی منتظر بودیم تا دکتور آمد!
ا/ ت: دکتور چی شد حالش خوبه؟.
تهیونگ: بگین حال داداشم خوبه حالش
خوبه؟
نامجون: چی شده دکتور .... بگین
دکتور: شما همراهاش هستین.؟
ا/ ت اره.
دکتور..........
تا فردا بای پارت بعدی فردا میزارم 💖
لایک فراموش نشه❤
#عاشقانه
#بی_تی_اس
#کلیپ
#موسیقی
#کلیپ
#بی_تی_اس
#کیپاپ
۱۸.۳k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.