پارت 78
جیمین:این خانم سعی در جدایی ما داره؛ تا همینجا بدونی بسه!
سوجون:باشه، بازم ممنون که اومدین!
سری تکون دادم و بلند شدم.
جیمین:ممنون عکسها رو برام بفرست.
با مکثی ادامه دادم:
جیمین: و اینکه لطفا کسی از این مسئله به هیچوجه خبردار نشه چون
اگه بشه، میفهمم که کار تو بوده.
سوجون:گسری تکون داد و با اطمینان گفت:
سوجون:بله، حتما استاد!
جیمین:بای
سوجون: بای.
ماشین رو حرکت دادم که گوشیم زنگ خورد.
فوری زدم روی آیکون سبز و جواب دادم:
جیمین: بله؟
شوگا:سلام جیمین!
با شنیدن صداش گفتم:
جیمین :عه تویی شوگا؟
شوگا: آره ، گفتی همو ببینیم .
جیمین:اره به کل یادم رفته بود
سوجون:باشه، بازم ممنون که اومدین!
سری تکون دادم و بلند شدم.
جیمین:ممنون عکسها رو برام بفرست.
با مکثی ادامه دادم:
جیمین: و اینکه لطفا کسی از این مسئله به هیچوجه خبردار نشه چون
اگه بشه، میفهمم که کار تو بوده.
سوجون:گسری تکون داد و با اطمینان گفت:
سوجون:بله، حتما استاد!
جیمین:بای
سوجون: بای.
ماشین رو حرکت دادم که گوشیم زنگ خورد.
فوری زدم روی آیکون سبز و جواب دادم:
جیمین: بله؟
شوگا:سلام جیمین!
با شنیدن صداش گفتم:
جیمین :عه تویی شوگا؟
شوگا: آره ، گفتی همو ببینیم .
جیمین:اره به کل یادم رفته بود
۵.۹k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.