ادامه پارت ۵۷

ادامه پارت ۵۷

چانگ هو:قربان
تهیونگ:گوشی اینو برام پیدا کن و سریع بیار
چانگ هو:حتما
تهیونگ: کشیدمش و نشوندمش روی صندلی از پشت دستاشو با طناب بستم
نشستم روی تخت اتاق و گوشی و برام اووردن
رمزش؟
وویونگ: ....
تهیونگ:با داد بلندی حرفمو تکرار کردم
رمزشششش
وویونگ:چشمامو روی هم فشار دادم و رمز و گفتم
تهیونگ:رفتم توی لیست تماس
بیشترین تماس با یه شماره ناشناس بود
زدم روی شماره و زنک زدم...
_
یونگی:تو ماشین نشستم بودم
منتظر بودم جیمین از شرکت بیاد تا بریم
جیمین:بدو بدو رفتم توی ماشین
بریم یونگی
یونگی:خواستم حرکت کنم که گوشیم زنگ خورد
یه لحظه وایسا
گوشی و برداشتم
وویونگه
جیمین:جواب بده خوب
یونگی:الو وویونگ
....وویونگ
چرا جواب نمیدی دختر؟
وویونگ؟؟
تهیونگ:گوشی و غط کردم
پس برای این حرومزاده کار می‌کنی آره؟؟
باتوعم عوضی جواب منو بده
پس نمرده
یونگی نمرده آره؟؟
اینم نقشه بود نه؟
عوضی..تا الان چه کارایی براشون کردی
چه خبرایی از اینجا براشون بردییییییی
موهاشو محکم کشیدم که صدای نالَش بلند شد
وقتی یه گوله بین چشمات کاشتم
وقتی جنازتو سوزوندم و خاکسترش و هم برای خونوادت فرستادم اونموقست که میفهمی کیم تهیونگ کیه
‌┈───‌┈───‌┈──‌┈──