سر کلاس دانشگاه بودمدلم خیلی برای لیا تنگ شده بود همش تقص
سر کلاس دانشگاه بودمدلم خیلی برای لیا تنگ شده بود همش تقصیر پدر اشغالمه هم مادرم رو کشت هم خواهرمو انتقامم رو ازش یه روزی میگیرم انقدر فکرم درگیر بود که نمیتونستم یه روز بهش فکر نکنم
استاد. ا.ت ، ا.ت ا.تتت(داد)
ا.ت. ب..ب..بلهههه استاد.
استاد. بیا این سوال رو حل کن
ا.ت. چ..چشم
رفتم پایه تخته و جواب رو نوشتم
استاد. اشتباهههههه(داد)
یهو در کلاسمون باز شد مدیرمون با پدرم اومدن تو کلاس همه بچه ها بلند شدن و براش تعضیم کردن از استرس پاهام داشت میلرزید
کوک. کدوم عوضی سر دخترم داد زده،؟(عصبی)
استاد. ....
کوک. ا.ت خودت بگو
ا.ت. ا..ا..استاد
تفنگ رو نشونه گرفت رو سر استادم و ماشه رو کشید و تیر رو زد همه همکلاسی هام فرار کردن
کوک. ا.ت. این ماه رو دانشگاه نمیاد
مدیر. چشم
ا.ت. چیی؟
کوک. حرف نباشه
دستم رو محکم گرفت و منو از دانشگاه برد بیرون و منو انداخت تو ماشین
ا.ت. دستم درد گرفت ولم کن
کوک. حوصله حرف زدنتو ندارم پس کاری نکن تورو هم به یه روش دیگه بکشم (منحرف نباشید🙏💔😂)
ا.ت. ایششش
..
رسیده بودیم خونه ماشین رو برد تو حیاط و خودش پیاده شد و منم پیاده شدماومد پیشه من و براید استایل بقلم کرد و برد داخل و....
استاد. ا.ت ، ا.ت ا.تتت(داد)
ا.ت. ب..ب..بلهههه استاد.
استاد. بیا این سوال رو حل کن
ا.ت. چ..چشم
رفتم پایه تخته و جواب رو نوشتم
استاد. اشتباهههههه(داد)
یهو در کلاسمون باز شد مدیرمون با پدرم اومدن تو کلاس همه بچه ها بلند شدن و براش تعضیم کردن از استرس پاهام داشت میلرزید
کوک. کدوم عوضی سر دخترم داد زده،؟(عصبی)
استاد. ....
کوک. ا.ت خودت بگو
ا.ت. ا..ا..استاد
تفنگ رو نشونه گرفت رو سر استادم و ماشه رو کشید و تیر رو زد همه همکلاسی هام فرار کردن
کوک. ا.ت. این ماه رو دانشگاه نمیاد
مدیر. چشم
ا.ت. چیی؟
کوک. حرف نباشه
دستم رو محکم گرفت و منو از دانشگاه برد بیرون و منو انداخت تو ماشین
ا.ت. دستم درد گرفت ولم کن
کوک. حوصله حرف زدنتو ندارم پس کاری نکن تورو هم به یه روش دیگه بکشم (منحرف نباشید🙏💔😂)
ا.ت. ایششش
..
رسیده بودیم خونه ماشین رو برد تو حیاط و خودش پیاده شد و منم پیاده شدماومد پیشه من و براید استایل بقلم کرد و برد داخل و....
۳.۵k
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.