به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛ به من گفت:نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم. وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!! #عشق#پیری
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.