ددی جذاب من
ددی جذاب من
p⁶
{چمدونهاشونرو آوردن ولی فقط وسایل ضروری که نیازمند میشه سریع رفتن فرودگاه سوار جت مشترکشون شدن و به سنت ژاپن پرواز کردن و توی راه تهیونگ جای کوک رو پیدا کرد نقشه رو کشیدن ولی تهیونگ نقش اصلی رو توی این نقشه بازی میکرد}
{بعد از چند ساعت رسیدن به ژاپن و رفتم خونه شوگا وسایلشون رو گذاشتن و لباس هاشون رو عوض کردن بدون اینکه چیزی بخورن و یا لباس هاشون رو عوض کنن رفتن سمت عمارتی که کوک توی زیرزمین سردش زندانی شده بود به اون بچه حتی یه ذره آب هم نمیدادن و کوک رو اذیت میکردن خوب دیگه خستتون نمیکنم میرم سراغ اصلش}
(تهیونگ با لگد و اسلحه بدست و لباس خونی وارد عمارت شد و خودش زخمی نشده بود ولی بقیه رو زخمی کرده بود بیرون عمارت عمارت توی حیاطش جنازه بادیگارد ها نمایان بود و شوگا و سوهون از دور ته رو زیر نظر داشتن وقتی ته تیر هوایی زد همه توجه ها به ته جلب شد و ته یقه مردی که اونجا بود رو جوری گرفت که لباس مرده پاره شد)
مرده: هوی چته وحشی
ته: ببین زر زر کنی تورو هم میکشم مرتیکه مثل همون جسد های بیرون تورو هم ميندازم روشون
(اون ووک از پشت گلوله ای به سر مرد زد و خون پاشید ته خون روی صورتش رو پاک کرد تا کوک نترس و رفتن زیر زمین در آهنی بود اول یه تیر زد به دستکیرره در و با لگد درو باز کرد و کوک رو درحالی که روی زمین بود و از درد مینالید دید)
ته:کوک...کوک...من اومدم ...کوکی خوبی اوت ووک آب رو بیار (ته کوک رو بغل کرد و شیشه آب رو آوردن و یکم سر کوک رو بالا آورد تا یکم اب بخوره و وقتی آب رو خورد سوار ون شدن رفتن خونه شوگا و دکتر منتظر بود سرمی به کوک زد و کوک خوابید و اون سه دوست و برادر باهم خوشحال بودن که کوک رو پیدا کردن ولی این تازه اول ماجرا بود تا وقتی که فهمیدن کی کوک رو دزدیده اون مرد کسی نبود جز.................)
خماریییییییییییییییییی
#ویکوک #تهکوک
#بی_تی_اس #بنگتن
#کیم_تهیونگ #تهیونگ
#جئون_جونگکوک #جونگکوک
p⁶
{چمدونهاشونرو آوردن ولی فقط وسایل ضروری که نیازمند میشه سریع رفتن فرودگاه سوار جت مشترکشون شدن و به سنت ژاپن پرواز کردن و توی راه تهیونگ جای کوک رو پیدا کرد نقشه رو کشیدن ولی تهیونگ نقش اصلی رو توی این نقشه بازی میکرد}
{بعد از چند ساعت رسیدن به ژاپن و رفتم خونه شوگا وسایلشون رو گذاشتن و لباس هاشون رو عوض کردن بدون اینکه چیزی بخورن و یا لباس هاشون رو عوض کنن رفتن سمت عمارتی که کوک توی زیرزمین سردش زندانی شده بود به اون بچه حتی یه ذره آب هم نمیدادن و کوک رو اذیت میکردن خوب دیگه خستتون نمیکنم میرم سراغ اصلش}
(تهیونگ با لگد و اسلحه بدست و لباس خونی وارد عمارت شد و خودش زخمی نشده بود ولی بقیه رو زخمی کرده بود بیرون عمارت عمارت توی حیاطش جنازه بادیگارد ها نمایان بود و شوگا و سوهون از دور ته رو زیر نظر داشتن وقتی ته تیر هوایی زد همه توجه ها به ته جلب شد و ته یقه مردی که اونجا بود رو جوری گرفت که لباس مرده پاره شد)
مرده: هوی چته وحشی
ته: ببین زر زر کنی تورو هم میکشم مرتیکه مثل همون جسد های بیرون تورو هم ميندازم روشون
(اون ووک از پشت گلوله ای به سر مرد زد و خون پاشید ته خون روی صورتش رو پاک کرد تا کوک نترس و رفتن زیر زمین در آهنی بود اول یه تیر زد به دستکیرره در و با لگد درو باز کرد و کوک رو درحالی که روی زمین بود و از درد مینالید دید)
ته:کوک...کوک...من اومدم ...کوکی خوبی اوت ووک آب رو بیار (ته کوک رو بغل کرد و شیشه آب رو آوردن و یکم سر کوک رو بالا آورد تا یکم اب بخوره و وقتی آب رو خورد سوار ون شدن رفتن خونه شوگا و دکتر منتظر بود سرمی به کوک زد و کوک خوابید و اون سه دوست و برادر باهم خوشحال بودن که کوک رو پیدا کردن ولی این تازه اول ماجرا بود تا وقتی که فهمیدن کی کوک رو دزدیده اون مرد کسی نبود جز.................)
خماریییییییییییییییییی
#ویکوک #تهکوک
#بی_تی_اس #بنگتن
#کیم_تهیونگ #تهیونگ
#جئون_جونگکوک #جونگکوک
۱۳.۵k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.