★چند پارتی★
★چند پارتی★
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
اسم رمان؟: My sweetheart loves me
کاپل؟: زویآ _ برایان
pirt: ۲
جونگکوک و پسره شروع کردن به دعوا کردن که زویآ گفت👇🏻
زویآ: جونگکوک بسه ولش کن
جونگکوک: فقط یک بار دیگه ببینم نزدیک زویآ بشی پاهاتو میشکونم!
زویآ: جونگکوک بسه اروم باش
پسره:(الفرار)
جونگکوک:(عصبی)
زویآ: کوک، اروم باش
جونگکوک:(نفس عمیق کشید)
زویآ: ممنون.
جونگکوک: خواهش
زویآ: دستت زخمی شده، بزار پماد بزنم
جونگکوک: باشه
زویآ به دست کوک پماد زد و چسب زخم گذاشت
جونگکوک به زویآ خیره شد و گفت👇🏻
جونگکوک: تو واقعا مهربونی .
زویآ:(لبخند)
جونگکوک: دوست پسر داری؟
زویآ: نه
جونگکوک: میخوای من دوست پسرت بشم؟ 😈
زویآ: باید سعی کنی دلمو بدست بیاری😏
جونگکوک: مطمئن باش بدستت میارم😈
زویآ: خواهیم دید .
زویآ مستقیم رفت پیشه سنآ و یونجو و شروع کردن حرف زدن
هیونجین و جیمین مشغول حرف زدن بودن که کوک رفت تو فکر، جیمین گفت👇🏻
جیمین: کوک حالت خوبه؟
جونگکوک: ها اره
هیونجین: فکر کنم یه چیزی شده نمیگی
جیمین: باز شروع کرد
جونگکوک: هیون یه بار شده داستان رو دارک یا اکشن نکنیییی! پارم کردی 😂
هیونجین: خو چی شده بگو تا دارکش نکنم
جونگکوک: هیچی با زویآ حرف زدم
جیمین: نه بابا جدیییی 😳
جونگکوک: کسم.غز این الان تعجب داره🗿؟
هیونجین: کص.خله دیگه .
جونگکوک: بچها توروخدا بسه من این وسط عاشقم نمیدونم چحوری بهش بگم شما بجای اینکه کمک کنید دارین دعوا میکنید؟!
هیونجین: خیله خب اروم
جیمین: اوکی اروم باش
هیونجین: خوب جیمین ایده ای داری؟
جیمین: دارم، کوک بنظرم بیشتر بهش نزدیک شو
جونگکوک: همین 🗿؟
هیونجین: ریدی😂
جونگکوک: اصن ولش خودم میرم یه ایده ای پیدا میکنم
جیمین: پسرا بریم کلاس زبان دیر شد بدویید
جونگکوک: بدبخت شدیم بریم بریم!
جونگکوک، هیونجین، جیمین رفتن سر کلاس زویآ با موهای زیباش وقتی کوک وارد شد کلاس شد بهش نگاه کرد
کوک قلبش شروع کرد تند تند زدن
استاد اومد
★پارت بعدی چند دقیقه دیگه میزارم اگر هم نشد فردا★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
اسم رمان؟: My sweetheart loves me
کاپل؟: زویآ _ برایان
pirt: ۲
جونگکوک و پسره شروع کردن به دعوا کردن که زویآ گفت👇🏻
زویآ: جونگکوک بسه ولش کن
جونگکوک: فقط یک بار دیگه ببینم نزدیک زویآ بشی پاهاتو میشکونم!
زویآ: جونگکوک بسه اروم باش
پسره:(الفرار)
جونگکوک:(عصبی)
زویآ: کوک، اروم باش
جونگکوک:(نفس عمیق کشید)
زویآ: ممنون.
جونگکوک: خواهش
زویآ: دستت زخمی شده، بزار پماد بزنم
جونگکوک: باشه
زویآ به دست کوک پماد زد و چسب زخم گذاشت
جونگکوک به زویآ خیره شد و گفت👇🏻
جونگکوک: تو واقعا مهربونی .
زویآ:(لبخند)
جونگکوک: دوست پسر داری؟
زویآ: نه
جونگکوک: میخوای من دوست پسرت بشم؟ 😈
زویآ: باید سعی کنی دلمو بدست بیاری😏
جونگکوک: مطمئن باش بدستت میارم😈
زویآ: خواهیم دید .
زویآ مستقیم رفت پیشه سنآ و یونجو و شروع کردن حرف زدن
هیونجین و جیمین مشغول حرف زدن بودن که کوک رفت تو فکر، جیمین گفت👇🏻
جیمین: کوک حالت خوبه؟
جونگکوک: ها اره
هیونجین: فکر کنم یه چیزی شده نمیگی
جیمین: باز شروع کرد
جونگکوک: هیون یه بار شده داستان رو دارک یا اکشن نکنیییی! پارم کردی 😂
هیونجین: خو چی شده بگو تا دارکش نکنم
جونگکوک: هیچی با زویآ حرف زدم
جیمین: نه بابا جدیییی 😳
جونگکوک: کسم.غز این الان تعجب داره🗿؟
هیونجین: کص.خله دیگه .
جونگکوک: بچها توروخدا بسه من این وسط عاشقم نمیدونم چحوری بهش بگم شما بجای اینکه کمک کنید دارین دعوا میکنید؟!
هیونجین: خیله خب اروم
جیمین: اوکی اروم باش
هیونجین: خوب جیمین ایده ای داری؟
جیمین: دارم، کوک بنظرم بیشتر بهش نزدیک شو
جونگکوک: همین 🗿؟
هیونجین: ریدی😂
جونگکوک: اصن ولش خودم میرم یه ایده ای پیدا میکنم
جیمین: پسرا بریم کلاس زبان دیر شد بدویید
جونگکوک: بدبخت شدیم بریم بریم!
جونگکوک، هیونجین، جیمین رفتن سر کلاس زویآ با موهای زیباش وقتی کوک وارد شد کلاس شد بهش نگاه کرد
کوک قلبش شروع کرد تند تند زدن
استاد اومد
★پارت بعدی چند دقیقه دیگه میزارم اگر هم نشد فردا★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
۱.۱k
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.