شکنجه ی عشق 💔
پارت ۳
یهو هیچی ادمونتون کرم داره هی هی
جونگکوک ویو
از اتاق رفتم بیرون و رفتم توی اتاق کارم و اونجا خوابیدم.
(عکسشو میزارم)
آ.ت ویو
با پرتو های نوری که به چشمام میخورد از خواب پا شدم و دیدم که تو اتاق خودم نیستم. از جام بلند شدم و رفتم سمت در . درو باز کردم و رفتم پایین که دیدم اون مرتیکه ی گنده بک وحشی عوضی (ایم سوری)نشسته سر میز و داره صبحانه کوفت میکنه که تا منو دید گفت:
کوک:چرا اونجا وایسادی بیا اینجا.
رفتم تو سالن ناهار خوری و تا خواستم روی یکی از صندلی ها بشینم گفت:
کوک : اونجا نه بیا اینجا بشین
به پاش اشاره کرد که ساکت نموندم و گفتم:
آ.ت: من امرن اونجا بشینم
کوک:یا میای میتمرگی یا میکشمت.*عربده*
خیلی ترسیدم پس مثل آدم رفتم و نشستم رو پاش که یه لقمه گرفت جلو دهنم که تا خواستم از دستش بگیرم دستشو برد عقب و گفت:
کوک: نه از دست خودم بخور
از سر ناچاری از دست خودش خوردم. اون هی لقمه میگرفت و من میخوردم.
*چند مین بعد*
اون مردک منو بلند کرد از رو پاش و خودشم پاشد و رفت سمت سالنی که فکر کنم پذیرایی بود. روی کاناپه نشست و گفت:
کوک: برو بالا یه دوش بگیر و کاراتو بکن. به اجتماعی گفتم که برات لباس بزاره رو تخت.
به حرفش عمل کردم و رفتم بالا یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون. روتینمو انجام دادم و موهامو شونه و سشوار کردم(نکته: کوک برا ا.ت همه چی توی اتاق خودش کاشته مثل لوازم آرایش،ماسک،شون و .....)و بهشون حالت دادم و یه میکاپ سوسکی کردم و لباسی که اونجا روی تخت بود و پوشیدم(عکسشو میزارم)خیلی قشنگ بود. رفتم پایین که اون مردک تا منو دید محوم شد .
رفتم نزدیکش و گفتم:.......
خمارییییییییی
پارت بعد و شب میزارم
حمایت فراموش نشه
بای تا شب
اسلاید ۲ اتاق کار کوک
اسلاید ۳ اتاق خواب کوک
اسلاید ۴ امارت کوک
اسلاید ۵ ماشین کوک
اسلاید ۶ موبایل کوک و ا.ت
اسلاید ۷ لباس ا.ت
اسلاید ۸ آرایش ا.ت
اسلاید ۹ مدل موی ا.ت
یهو هیچی ادمونتون کرم داره هی هی
جونگکوک ویو
از اتاق رفتم بیرون و رفتم توی اتاق کارم و اونجا خوابیدم.
(عکسشو میزارم)
آ.ت ویو
با پرتو های نوری که به چشمام میخورد از خواب پا شدم و دیدم که تو اتاق خودم نیستم. از جام بلند شدم و رفتم سمت در . درو باز کردم و رفتم پایین که دیدم اون مرتیکه ی گنده بک وحشی عوضی (ایم سوری)نشسته سر میز و داره صبحانه کوفت میکنه که تا منو دید گفت:
کوک:چرا اونجا وایسادی بیا اینجا.
رفتم تو سالن ناهار خوری و تا خواستم روی یکی از صندلی ها بشینم گفت:
کوک : اونجا نه بیا اینجا بشین
به پاش اشاره کرد که ساکت نموندم و گفتم:
آ.ت: من امرن اونجا بشینم
کوک:یا میای میتمرگی یا میکشمت.*عربده*
خیلی ترسیدم پس مثل آدم رفتم و نشستم رو پاش که یه لقمه گرفت جلو دهنم که تا خواستم از دستش بگیرم دستشو برد عقب و گفت:
کوک: نه از دست خودم بخور
از سر ناچاری از دست خودش خوردم. اون هی لقمه میگرفت و من میخوردم.
*چند مین بعد*
اون مردک منو بلند کرد از رو پاش و خودشم پاشد و رفت سمت سالنی که فکر کنم پذیرایی بود. روی کاناپه نشست و گفت:
کوک: برو بالا یه دوش بگیر و کاراتو بکن. به اجتماعی گفتم که برات لباس بزاره رو تخت.
به حرفش عمل کردم و رفتم بالا یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون. روتینمو انجام دادم و موهامو شونه و سشوار کردم(نکته: کوک برا ا.ت همه چی توی اتاق خودش کاشته مثل لوازم آرایش،ماسک،شون و .....)و بهشون حالت دادم و یه میکاپ سوسکی کردم و لباسی که اونجا روی تخت بود و پوشیدم(عکسشو میزارم)خیلی قشنگ بود. رفتم پایین که اون مردک تا منو دید محوم شد .
رفتم نزدیکش و گفتم:.......
خمارییییییییی
پارت بعد و شب میزارم
حمایت فراموش نشه
بای تا شب
اسلاید ۲ اتاق کار کوک
اسلاید ۳ اتاق خواب کوک
اسلاید ۴ امارت کوک
اسلاید ۵ ماشین کوک
اسلاید ۶ موبایل کوک و ا.ت
اسلاید ۷ لباس ا.ت
اسلاید ۸ آرایش ا.ت
اسلاید ۹ مدل موی ا.ت
۷.۹k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.