چند وقت پیش حس کمبود محبت داشتم
چند وقت پیش حس کمبود محبت داشتم
رفتم یه کم بتادین تو دستم ریختم و اومدم جلو مامانم
سرفه کردم گفتم وای خون دارم خون بالا میارم !
مامانم زد تو سرم گفت از بسکه میری
تو اون اینترنت بی صاحاب
برو توالت فرشامو کثیف کردی ..
بابام که داشت اخبار نیگا می کرد
خواهر کوچیکم هم داشت از خوشحالی
بالا پایین می پرید و میگفت آخ جون اگه بمیری
اتاقت مال من می شه ….: وصيت كــــــردم وقتي مردم كــــــرم ضد آفتاب و عينك دوديمـــــو باهام خاك كنن .....
نیس همــــش نور به قبرم میباره،
منم که پوستـــــــم حساس ...
رفتم یه کم بتادین تو دستم ریختم و اومدم جلو مامانم
سرفه کردم گفتم وای خون دارم خون بالا میارم !
مامانم زد تو سرم گفت از بسکه میری
تو اون اینترنت بی صاحاب
برو توالت فرشامو کثیف کردی ..
بابام که داشت اخبار نیگا می کرد
خواهر کوچیکم هم داشت از خوشحالی
بالا پایین می پرید و میگفت آخ جون اگه بمیری
اتاقت مال من می شه ….: وصيت كــــــردم وقتي مردم كــــــرم ضد آفتاب و عينك دوديمـــــو باهام خاك كنن .....
نیس همــــش نور به قبرم میباره،
منم که پوستـــــــم حساس ...
۱.۷k
۲۹ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.